Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
and now to be serious
دیگر شوخی بکنار
Other Matches
all joking aside
شوخی بکنار
jesting a
شوخی بکنار
A clumsy practical joke.
آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
It is no joke .
این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
aside
بکنار
asides
بکنار
ashore
بکنار بطرف ساحل
riparian
وابسته بکنار رودخانه
to wash something ashore
بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up
بکنار ساحل شستن چیزی
lap n
خوردن خیزاب بکنار دریا
pull over
اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
humored
شوخی
game
شوخی
bon mot
شوخی
waggery
شوخی
lightsomeness
شوخی
persiflage
شوخی
funniment
شوخی
gamesomeness
شوخی
good humouredly
به شوخی
sportiveŠetc
شوخی کن
humoring
شوخی
frolicsomeness
شوخی
drollery
شوخی
fun
شوخی
funny bone
شوخی
humours
شوخی
humouring
شوخی
humoured
شوخی
raillery
شوخی
humour
شوخی
funny bones
شوخی
facetiae
شوخی
facetiousness
شوخی
humors
شوخی
for fun
به شوخی
humorousness
شوخی
joked
شوخی
jests
شوخی
lark
شوخی
jestingly
به شوخی
larks
شوخی
pranks
شوخی
in play
به شوخی
in a sober earnest
بی شوخی
prank
شوخی
jest
شوخی
jink
شوخی
jocosity
شوخی
joke
شوخی
jokes
شوخی
jocundly
با شوخی
joking
شوخی
Joking aside.
<idiom>
شوخی به کنار.
randan
مستی شوخی
razz
شوخی کردن
to break a jest
شوخی کردن
lop ear
خرگوش
[به شوخی]
prankful
شوخی امیز
to cut a joke
شوخی کردن
tricked
شوخی کردن
tricking
شوخی کردن
to kid
شوخی کردن
cut a joke
شوخی کردن
trick
شوخی کردن
floppy ear
خرگوش
[به شوخی]
sport
بازی شوخی
Joking apart.
<idiom>
شوخی به کنار.
jocoserious
شوخی و جدی
sported
بازی شوخی
horseplay
شوخی خرکی
jocularly
از روی شوخی
josh
شوخی کردن
sports
بازی شوخی
joking
شوخی کردن
jokes
شوخی کردن
jink
لطفه شوخی
jocular
شوخی امیز
Joking apart, ...
<idiom>
جدای از شوخی، ...
to crack a joke
شوخی کردن
prank
شوخی خرکی
humorous
شوخی امیز
pranks
شوخی خرکی
spree
شوخی سرخوشی
sprees
شوخی سرخوشی
joke
شوخی کردن
larks
شوخی کردن
indispensables
بزبان شوخی
friskiness
فرحناکی شوخی
sportiveŠetc
شوخی امیز
A flat joke .
شوخی بی نمک
hand play
شوخی بادست
practical jokes
شوخی یدی
jokingly
شوخی کنان
his joke fell f.
شوخی اونگرفت
gagman
شوخی کننده
rag
[British E]
شوخی با آزار
joked
شوخی کردن
lark
شوخی کردن
facetiously
ازروی شوخی
tease
شوخی با آزار
practical jokes
شوخی عملی
inexpressibles
بزبان شوخی
monkey business
<idiom>
شوخی کردن
humoursome
شوخی امیز
humor
شوخی خوشمزگی
practical joke
شوخی عملی
practical joke
شوخی یدی
fun
شوخی امیز مفرح
Dirty jokes .
شوخی های رکیک
facetious
اهل شوخی بیجا
gayety
بشاشت شوخی کردن
pranks
شوخی امیخته بافریب
prank
شوخی امیخته بافریب
gagger
شوخی کننده بذله گو
Try to be serious for a change .
شوخی رابگذار کنار
fun
مطبوع شوخی کردن
to play a joke on any one
با کسی شوخی کردن
hoaxes
شوخی فریب امیز
bobs
سرزنش یا طعنه شوخی
Joking apart.
از شوخی گذشته ( جدی )
hoax
شوخی فریب امیز
witticism
شوخی لطیفه گویی
bobbing
سرزنش یا طعنه شوخی
witticisms
شوخی لطیفه گویی
bob
سرزنش یا طعنه شوخی
waggery
شوخی شیطنت امیز
jocosely
شوخی امیز فکاهی
jocose
شوخی امیز فکاهی
gigs
شوخی خنده دار
gig
شوخی خنده دار
repartee
جواب شوخی امیز
It cannot be trifled with . It is no joking matter.
شوخی بردار نیست
pleasantry
بذله گویی شوخی
practical joke
شوخی انجام دادنی
gaff
شوخی فریبنده حیله
hob
شوخی فریب امیز
fay
شوخی توهین امیزکردن
humbugs
شوخی فریب امیز
prandial
واژه شوخی امیز
humbug
شوخی فریب امیز
quiz
شوخی پرسش و ازمون
hobs
شوخی فریب امیز
pleasantries
بذله گویی شوخی
frolicsomely
از روی وجد و شوخی
shavie
شوخی گوشه دار
practical jokes
شوخی انجام دادنی
quizzes
شوخی پرسش و ازمون
curvet
شوخی جست وخیز
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
to play a trick on any one
زدن باکسی شوخی کردن
to take something as a joke
چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
prank
شوخی زننده تزئین کردن
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
to do something wrong
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
to poke fun at any one
با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
to be up to something
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
to get
[be]
up to mischief
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
Get out of town!
<idiom>
شوخی میکنی؟
[اصطلاح روزمره]
jest
ببازی گرفتن شوخی کردن
damage
آسیب
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
to laugh off
با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
sikt
شوخی طعنه امیز کردن
banter
شوخی کنایه دار خوشمزگی
he can't take a joke
شوخی سرش نمی شود
jests
ببازی گرفتن شوخی کردن
damage
صدمه
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
pranks
شوخی زننده تزئین کردن
prankish
مربوط به شوخی خرکی یاشیطنت
damage
زیان
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
خسارت
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
ضرر
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
He cant take a joke . he has no sense of humour.
شوخی سرش نمی شود
A sI'lly joke. A feeble (flat) joke.
شوخی خنک وبی مزه
jape
شوخی دست انداختن شخص
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
play a joke
حیله شوخی امیز بکار بردن
wisecracks
حرف کنایه دار یا شوخی امیز
ploy
کلک
[شوخی آمیز]
[اصطلاح روزمره]
wisecrack
حرف کنایه دار یا شوخی امیز
shtick
حقه
[شوخی آمیز]
[اصطلاح روزمره]
shtick
کلک
[شوخی آمیز]
[اصطلاح روزمره]
It wI'll boomerang.
کاری را بر حسب شوخی وتفریح کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com