Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (24 milliseconds)
English
Persian
storage
ذخیره کردن ذخیره
stockage
ذخیره کردن ذخیره
Search result with all words
write
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
deposit
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposits
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
clearing
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearings
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
supplied
ذخیره کردن
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
ذخیره کردن
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying
ذخیره کردن
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
save
ذخیره کردن
saved
ذخیره کردن
saves
ذخیره کردن
reserve
ذخیره کردن
reserve
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserves
ذخیره کردن
reserves
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserving
ذخیره کردن
reserving
ذخیره کردن اختصاص دادن
graphics
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
document
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
media
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
junk
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
compact
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
hoarding
ذخیره کردن پول درخانه
hoardings
ذخیره کردن پول درخانه
kill
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
kills
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
stock
ذخیره کردن
stock
ذخیره ذخیره کردن
stocked
ذخیره کردن
stocked
ذخیره ذخیره کردن
put down
ذخیره کردن فرونشاندن
put-down
ذخیره کردن فرونشاندن
put-downs
ذخیره کردن فرونشاندن
load
ذخیره گذاری کردن
loads
ذخیره گذاری کردن
condense
ذخیره کردن
condenses
ذخیره کردن
condensing
ذخیره کردن
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
store
ذخیره کردن
storing
ذخیره کردن
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
contamination
ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
hoard
احتکار ذخیره کردن
hoarded
احتکار ذخیره کردن
hoards
احتکار ذخیره کردن
storage
ذخیره کردن
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
lay by
ذخیره کردن ابراه عریض
lay-by
ذخیره کردن ابراه عریض
lay-bys
ذخیره کردن ابراه عریض
stash
ذخیره کردن
stashed
ذخیره کردن
stashes
ذخیره کردن
stashing
ذخیره کردن
delete
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleted
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleting
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
backout
ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
bitmap
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
dissave
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
download
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
earom
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
excess stock
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
fish out
تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
handily
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
head switching
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
lay in
ذخیره کردن
nonerasable storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
overstock
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
replenishment
پر کردن روغن ذخیره
reservedness
ذخیره کردن
stock piling
ذخیره کردن در انبار
to lay in
ذخیره کردن
to lay up
ذخیره کردن
lay away
<idiom>
ذخیره کردن
Other Matches
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
interior label
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volume
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volumes
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage
وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
mail box
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highest
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
mailboxes
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailbox
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
reservoir
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoirs
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
reads
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
macbinary
سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
RLL encoding
روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
databank
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
downloadable
نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
prodos
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
balanced mobilization
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
documented
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
dims
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dimmed
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dim
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
run length limited encoding
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
storage
فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
proxy server
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
fatter
در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fat
در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fats
در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fattest
در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
stored program concept
ایده برنامه ذخیره شده مفهوم برنامه ذخیره شده
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
addressing
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
substitutes
ذخیره ها
spare
ذخیره
supply
ذخیره
spared
ذخیره
supplying
ذخیره
relays
ذخیره
hoard
ذخیره
supplied
ذخیره
water supply
ذخیره اب
water supplies
ذخیره اب
hoards
ذخیره
alternates
ذخیره
relay
ذخیره
hoarded
ذخیره
alternated
ذخیره
stock
ذخیره
relayed
ذخیره
reservedness
ذخیره
alternate
ذخیره
water system
ذخیره اب
stockpiles
ذخیره
reservations
ذخیره
stockpiled
ذخیره
stockpile
ذخیره
fallback
ذخیره
reservation
ذخیره
funded
ذخیره
fund
ذخیره
hoarding
ذخیره
reserved
ذخیره
stockpiling
ذخیره
hoardings
ذخیره
reserve
ذخیره
appropriated surplus
ذخیره
reserving
ذخیره
stocked
ذخیره
reserves
ذخیره
store
ذخیره
storing
ذخیره
reserve stock
موجودی ذخیره
supplied
تحویل ذخیره
useable storage
ذخیره مفید
special team
تیم ذخیره ها
stocks
مواد ذخیره
yoghurt
نیروی ذخیره
benches
نیمکت ذخیره ها
reserve fund
وجوه ذخیره
supply
تحویل ذخیره
bench
نیمکت ذخیره ها
yoghourts
نیروی ذخیره
reserve curreny
پول ذخیره
reserve curreny
ارز ذخیره
provisioning
تامین ذخیره
reserve stock
اماد ذخیره
yogurts
نیروی ذخیره
gas deposit
ذخیره گاز
specialty team
تیم ذخیره ها
insurance
ذخیره مطمئن
substituting
بازیگر ذخیره
substituted
بازیگر ذخیره
equipment reserve
ذخیره تجهیزاتی
yoghurts
نیروی ذخیره
scrubbing
ذخیره نامطمئن
scrubbed
ذخیره نامطمئن
scrub
ذخیره نامطمئن
storage
ذخیره سازی
EDO memory
ذخیره کند
economizer
ذخیره کننده
supersub
ذخیره مطمئن
second string
بازیگر ذخیره
ride the bench
بازیگر ذخیره
dishoarding
کاهش ذخیره
scrubs
ذخیره نامطمئن
supplying
تحویل ذخیره
seed stock
ذخیره بذرکاشتنی
seed stock
نیروی ذخیره
cache
ذخیره گاه
depreciation allowances
ذخیره استهلاک
energy preservation
ذخیره انرژی
caches
ذخیره گاه
substitute
بازیگر ذخیره
floating battery
باتری ذخیره
first fit
را در آن ذخیره کند
store and forward
ذخیره و ارسال
buffer stock
موجودی ذخیره
deposits
ذخیره کانسار
deposits
ذخیره رسوب
stocked
ذخیره اولیه
deposits
ذخیره معدنی
deposits
ذخیره ودیعه
stocked
موجودی ذخیره
deposit
ذخیره کانسار
deposit
ذخیره رسوب
buffer stock
تامین ذخیره
buffer stock
ذخیره اتکائی
stock
اماد ذخیره
consolidated fund
سرمایه ذخیره
stock
ذخیره اولیه
handlers
یا دستگاه ذخیره
handler
یا دستگاه ذخیره
stock
موجودی ذخیره
accumulations
ذخیره انباشتگی
accumulation
ذخیره انباشتگی
stocked
اماد ذخیره
deposit
ذخیره معدنی
deposit
ذخیره ودیعه
stored
ذخیره شده
appropriated surplus
ذخیره اختصاصی
appropriation
ذخیره اختصاصی
clear the bench
استفاده از ذخیره ها
operational reserve
ذخیره عملیاتی
carryover storage
ذخیره سالیان
insurance stockage
ذخیره اطمینان
insurance stockage
ذخیره تامینی
capital reserve
ذخیره سرمایه
coefficient of storage
ضریب ذخیره
store
ذخیره اندوخته
store
دکان ذخیره
reservoir
ذخیره مخزن اب
storing
ذخیره اندوخته
closed stock
اجناس ذخیره
reservoirs
ذخیره مخزن اب
storing
دکان ذخیره
storage coefficient
ضریب ذخیره
capital paid in
ذخیره سرمایه
insurance stockage
ذخیره اضطراری
sub
بازیگر ذخیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com