Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
monad
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
Other Matches
octad
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
dehydrogenize
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric
هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
dehydroisomerization
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
catalytic hydrogenation
هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation
هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
comprehensive
بسیط
simplest
بسیط
simpler
بسیط
simple
بسیط
incomposite
بسیط
element
جسم بسیط
extensive
بسیط کشیده
large
سترگ بسیط
larger
سترگ بسیط
largest
سترگ بسیط
elements
جسم بسیط
morpheme
بسیط کلمه واژک
sulphuret
ترکیب گوگرد باجسم بسیط
non metal
جسم بسیط غیر فلزی
muriate
ترکیب کلورید با جسم بسیط دیگر
quaternary
چهارگانه دارای چهارجسم بسیط شماره چهار
monadism
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
hydrogen
هیدروژن
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
heavy hydrogen
هیدروژن سنگین
orthohydrogen
هیدروژن ارتو
heydrogenize
هیدروژن دادن
tertiary hydrogen
هیدروژن 3 درجه
hydrogenate
هیدروژن دادن
acid function
یون هیدروژن
active hydrogen
هیدروژن فعال
acid hydrogen
هیدروژن اسیدی
hydrogen sulphide
سولفید هیدروژن
parahydrogen
هیدروژن پارا
dehydrogenation
هیدروژن زدایی
hydrogenation
هیدروژن دهی
hydrogenator
هیدروژن ساز
secondary hydrogen
هیدروژن 2 درجه
hydrogenolysis
هیدروژن کافت
hydrocracking
کراکینگ با هیدروژن
hydrotreating
هیدروژن کاری
hydrodimerization
دی مرشدن با هیدروژن
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
hydrodimerization
دوپارش با هیدروژن
sodium hydrogen carbonate
سدیم هیدروژن کربنات
sulfide
نمک یااسترسولفید هیدروژن
secondary hydrogen
هیدروژن درجه دوم
labile hydrogen
هیدروژن تند اثر
standard hydrogen electrode
الکتورد هیدروژن استاندارد
hydro carbon
ترکیب هیدروژن و کربن
hydrogen like atom
اتم هیدروژن مانند
hydrogen like orbital
اوربیتال هیدروژن مانند
light hydrogen
هیدروژن سبک یا معمولی
hydrodesulfurizing
گوگرد زدایی با هیدروژن
hydrogen depleted structure
ساختار هیدروژن زدوده
pyrolytic dehydrogenation
هیدروژن زدایی تفکافتی
tertiary hydrogen
هیدروژن نوع سوم
sulphide
نمک یااسترسولفید هیدروژن
hydrogenation
عمل تبدیل به هیدروژن
hydrogenate
دارای هیدروژن کردن
hydrogen flame detector
اشکارساز شعلهای هیدروژن
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
sodium monohydrogen carbonate
سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydride
ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
hydrogenate
سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
hydrochloric
دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
atomic hydrogen arc welding
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
chlorinated hydrocarbon
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
combinatorial
ترکیبی
combinatory
ترکیبی
synthetical
ترکیبی
composite casting
ترکیبی
synthetic
ترکیبی
synthesic
ترکیبی
combinative
ترکیبی
trivalency
سه ترکیبی
combinational
ترکیبی
agglutinative
ترکیبی
trivalence
سه ترکیبی
ingradient
جز جز ترکیبی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
combination bands
نوارهای ترکیبی
synthetic method
روش ترکیبی
diphthongs
صدای ترکیبی
turboramjet
ترکیبی از توربوجت و رم جت
combination tone
صوت ترکیبی
combination influence
عامل ترکیبی
mixes
مخلوط ترکیبی
mix
مخلوط ترکیبی
ordinal number
عدد ترکیبی
composite video
تصویر ترکیبی
syntactical analysis
تحلیل ترکیبی
diphthong
صدای ترکیبی
syntax error
اشتباه ترکیبی
composite symbol
علامت ترکیبی
composite metal
فلز ترکیبی
sequential storage
انباره ترکیبی
mixed cell refernce
ارجاع سل ترکیبی
combinational circuit
مدار ترکیبی
affinity
میل ترکیبی
mixed strategy
استراتژی ترکیبی
ingredient
جزء ترکیبی
elective affinity
میل ترکیبی
parathesis
ترکیبی بی تغییر
mixed glue
چسب ترکیبی
shapeliness
خوش ترکیبی
ingredients
جزء ترکیبی
affinities
میل ترکیبی
semisynthetic
نیمه ترکیبی
multiplex
تسهیم مخابره ترکیبی
feasion
بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bomb
بمب ترکیبی اتمی
ct
حمل و نقل ترکیبی
ctd
سند حمل ترکیبی
diatessaron
ترکیبی ازچهار دارو
combined transport
حمل و نقل ترکیبی
combined transport document
اسناد حمل ترکیبی
compound leverage floor jack
اهرم بالابر ترکیبی
hydrogen bombs
بمب ترکیبی اتمی
histamine
ترکیبی بفرمول 3N9H5C
hemiterpene
ترکیبی بفرمول 8H5C
Borromini capital
[نوعی سر ستون ترکیبی]
chemical affinity
میل ترکیبی شیمیایی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
hexahydrate
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
cto
عامل حمل ونقل ترکیبی
carbide
ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
latten
ترکیبی مانند فلز برنج
fiata combined transport bill of lading
بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
lattin
ترکیبی مانند فلز برنج
combined transport operator
عامل حمل و نقل ترکیبی
contraction parry
ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
ketol
ترکیبی مرکب ازالکل و استون
cob
[ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
basophile
میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
basophil
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
mixed column line graph
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line chart
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
iodoform
ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
syntactic
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP
هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
BPP
چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
syntactical
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
pH
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
chloramine
هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
She has long and shapely legs .
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
to orient compound
نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
silicone
ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
consolute
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
cannon
[ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
polyene
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
fbl
lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
proton
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
protons
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dual
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hydrogenize
با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
large model
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
cards
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
polyamide
پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
acid diluent
ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
combination device
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com