Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
Other Matches
record keeping
نگهداری سوابق
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
Monetary systems.
سیستم های پولی ( مالی )
record book
دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetrarist keynesian debate
اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
formal accountability
ذیحسابی رسمی
collective guarantee
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
fiscal drag
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
european monetary agreement
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
financial statement
صورت مالی گزارش مالی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
reference
سوابق
case history
سوابق
case histories
سوابق
records
سوابق
references
سوابق
information
سوابق
dossiers
سوابق
dossier
سوابق
data
سوابق دانسته ها
record book
دفتر ثتب سوابق
logbook
کتاب سوابق هواپیما
gun book
دفتریادداشت سوابق توپ
data
سوابق عناصر داده ها
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
please send me the p papers
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
quando acciderint
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere
موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
judge made law
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
exempt player
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
approved data
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
dogmatism
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
unresponsive
بی مسئولیت
responsibly
با مسئولیت
responsibilities
مسئولیت
liability to disease
مسئولیت
responsibility
مسئولیت
irresponsible
بی مسئولیت
trusted
مسئولیت
trusts
مسئولیت
liabilities
مسئولیت
liability
مسئولیت
amenableness
مسئولیت
onus
مسئولیت
trust
مسئولیت
menage
مسئولیت
burthen
مسئولیت
in common
<idiom>
مسئولیت داشتن
post-
مقام مسئولیت
post
مقام مسئولیت
office
مسئولیت احرازمقام
posted
مقام مسئولیت
posts
مقام مسئولیت
loads
فشار مسئولیت
load
فشار مسئولیت
liabilities
الزام مسئولیت
on one's shoulders
<idiom>
مسئولیت شخصی
liability
الزام مسئولیت
law of tort
مسئولیت مدنی
onmy own responsibility
به مسئولیت خودم
irresponsible
عاری از حس مسئولیت
responsible
مسئولیت دار
offices
مسئولیت احرازمقام
area of responsibility
منطقه مسئولیت
cark
بار مسئولیت
charge
بار مسئولیت
product liability
مسئولیت محصول
irresponsibly
بدون حس مسئولیت
charges
بار مسئولیت
imputability
مسئولیت اخلاقی
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
amenability
احساس مسئولیت
implied trust
مسئولیت فرضی
constructive trust
مسئولیت قهری
primary interest
مسئولیت اصلی
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
service records
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
peril
بیم زیان مسئولیت
To assume responsibility .
قبول مسئولیت کردن
law of torts
قانون مسئولیت مدنی
irresponsibly
بدون داشتن مسئولیت
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
sponsors
مسئولیت راقبول کردن
sponsoring
مسئولیت راقبول کردن
The responsibility lies with you.
مسئولیت با شما است.
sponsor
مسئولیت راقبول کردن
liability for damages
مسئولیت در برابر خسارت
perils
بیم زیان مسئولیت
without engagement
بدون تقبل مسئولیت
law of tort
قانون مسئولیت مدنی
unlimited company
شرکت با مسئولیت نامحدود
over worked man
مهره شطرنج پر مسئولیت
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
devil's advocate
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocates
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
caveat subscriptor
مسئولیت به عهده عضو میباشد
amoral
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
loosest
از قید مسئولیت ازاد ساختن
Responsibility weighed him down
بار مسئولیت کمرش را خم کرد
disclaimer
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimers
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
solidarity
بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
What do I care?
چطور این مسئولیت من است؟
loose
از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser
از قید مسئولیت ازاد ساختن
pass the buck
<idiom>
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
impecuniosity
بی پولی
mercenaly
پولی
pecuniary
پولی
moneyed
پولی
pocket
پولی
venal
پولی
impecuniousity
بی پولی
monetary
پولی
moneyary
پولی
pockets
پولی
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
see to it
<idiom>
مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
broad shoulders
نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
ignorance of law is no excuse
جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
to take the fall
[American English]
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
to take the fall for somebody
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
polyethylene
پولی اتیلن
monetary value
ارزش پولی
dealing for money
معاملات پولی
monetary policy
سیاست پولی
reconvert
پولی را مجدداتسعیرکردن
polywag
پولی واگ
polymyxin
پولی میکسین
pecuniary liability
ضمانت پولی
pay patient
مریض پولی
money wage
مزد پولی
tight money
کنترل پولی
monetary sector
بخش پولی
monetary system
سیستم پولی
monetary targets
اهداف پولی
monetary school
مکتب پولی
monetary restriction
محدودیت پولی
monetary unit
واحد پولی
money capital
سرمایه پولی
money illusion
توهم پولی
money illusion
خطای پولی
money income
درامد پولی
money matters
امور پولی
monetary reserves
ذخائر پولی
financial inventory
ذخایر پولی
money orders
حواله پولی
monetary assets
دارائیهای پولی
monetary expansion
توسعه پولی
monetary economy
اقتصاد پولی
backing
پشتوانه پولی
monetary deflation
محدودیت پولی
monetary authorities
مقامات پولی
monetary base
مبنای پولی
monetary deflation
انقباض پولی
monetary instruments
ابزارهای پولی
monetary base
پایه پولی
monetary control
کنترل پولی
grooved pulley
پولی شیاردار
monetary control
نظارت پولی
monetary convention
اتحاد پولی
real
غیر پولی
money order
حواله پولی
monetary inflation
تورم پولی
financial property
داراییهای پولی
financial property
اموال پولی
monetary incentive
مشوق پولی
loose pulley
پولی هرزگرد
unit of currency
واحد پولی
to pass the buck
<idiom>
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به دیگری دادن
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
to shuffle off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
to pass the buck to somebody
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به کسی دادن
to shift off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
buck passer
شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
finances
تامین هزینه پولی
financed
تامین هزینه پولی
contractionary monetary policy
سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy
سیاست پولی انقباضی
nonmonetary sector
بخش غیر پولی
financing
تامین هزینه پولی
nonmonetary income
درامد غیر پولی
tight money
سیاست پولی انقباضی
money well spent
<idiom>
پولی که هدر نرفته
strategic concentration by rail
سیستم پولی فلزی
money rate of interest
نرخ بهره پولی
nonmonetarists
اقتصاددانان غیر پولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com