Total search result: 202 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
rector |
رئیس دانشگاه رهبر |
rectors |
رئیس دانشگاه رهبر |
|
|
Other Matches |
|
Chancellors |
رئیس دانشگاه |
Chancellor |
رئیس دانشگاه |
president |
رئیس دانشگاه |
presidents |
رئیس دانشگاه |
vice-chancellors |
معاون رئیس دانشگاه |
vice-chancellor |
معاون رئیس دانشگاه |
vice chancellor |
معاون رئیس دانشگاه |
chancellory |
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه |
chancellery |
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه |
concertmaster |
رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست |
concertmeister |
رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست |
Masters of Arts |
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند |
Master of Arts |
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند |
lord high stew of england |
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی |
paymaster general |
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی |
letter of recall |
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند |
public relations officer |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
public relations officers |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
emcee |
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن |
emcees |
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن |
republics |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
republic |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
leader |
رهبر |
premiers |
رهبر |
steerer |
رهبر |
head up <idiom> |
رهبر |
skippers |
رهبر |
skippering |
رهبر |
leaderless |
بی رهبر |
leaders |
رهبر |
skippered |
رهبر |
skipper |
رهبر |
premiere |
رهبر |
fuehrer |
رهبر |
premieres |
رهبر |
leadden limbs |
رهبر |
pilot |
رهبر |
piloted |
رهبر |
pilots |
رهبر |
guide |
رهبر |
guided |
رهبر |
guides |
رهبر |
premiering |
رهبر |
premiered |
رهبر |
premier |
رهبر |
fuhrer |
رهبر |
choreographer |
رهبر گروهرقص |
maestros |
رهبر ارکستر |
maestro |
رهبر ارکستر |
bandmaster |
رهبر ارکستر |
headsman |
پیشوا رهبر |
conductors |
رهبر ارکتسر |
precentor |
رهبر سرایندگان |
bellwether |
رهبر پیشوا |
conductor |
رهبر ارکتسر |
cheer leader |
رهبر تماشاگران |
choirmaster |
رهبر دسته سرایندگان |
floor leader |
رهبر فراکسیونهای مجلس |
swami |
رهبر مذهبی هندی |
bigbrother |
رهبر درکار یا عقیدهای |
cheerleaders |
رهبر هورا کشان |
cheerleader |
رهبر هورا کشان |
head |
رهبر یا دسته پیشرو یک ستون |
frontbenchers |
رهبر گروه پارلمانی حزب |
frontbencher |
رهبر گروه پارلمانی حزب |
drum majorette |
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک |
downbeat |
حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین |
university |
دانشگاه |
college |
دانشگاه |
colleges |
دانشگاه |
academy |
دانشگاه |
universities |
دانشگاه |
Univ |
دانشگاه |
state university |
دانشگاه دولتی |
state university |
دانشگاه ایالتی |
the institution of a universit |
تاسیس دانشگاه |
technical university |
دانشگاه فنی |
staff college |
دانشگاه جنگ |
academies |
دانشگاه اموزشگاه |
academy |
دانشگاه هنر |
academical |
دانشجوی دانشگاه |
polytechnic |
دانشگاه فناوری |
senior technical college |
دانشگاه فناوری |
college of [music, technology,...] |
دانشگاه فناوری |
University of Applied Sciences [UAS] |
دانشگاه فناوری |
chairing |
کرسی استادی در دانشگاه |
semester |
دوره 61 هفتهای دانشگاه |
war college |
دانشگاه عالی جنگ |
oxonian |
وابسته به دانشگاه اکسفورد |
semesters |
دوره 61 هفتهای دانشگاه |
chair |
کرسی استادی در دانشگاه |
proctor |
مدیر اجرایی دانشگاه |
chaired |
کرسی استادی در دانشگاه |
extramural |
مربوط به خارج از دانشگاه |
chairs |
کرسی استادی در دانشگاه |
matriculant |
قبول شده در دانشگاه |
spring practice |
دوره تمرینهای بهاری دانشگاه |
matriculated |
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن |
faculty |
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد |
matriculate |
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن |
send down |
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن |
alma mater |
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه |
matriculates |
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن |
As a university professor , his performance stank. |
طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه ! |
He was not admitted to the university. |
اورا به دانشگاه راه ندادند |
in the schools |
مشغول دادن امتحانات دانشگاه |
donnish |
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه |
He is majoring in mathematic at the university. |
در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند |
academic costume |
لباس رسمی استادی دانشگاه |
academicals |
لباس رسمی استادی دانشگاه |
matriculation |
امتحان ورودی دانشگاه کنکور |
matriculating |
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن |
matriculation |
دخول یا نام نویسی در دانشگاه |
mattriculation |
نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه |
faculties |
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد |
recredential |
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است |
sixth forms |
دورهی آماده سازی برای دانشگاه |
sixth form |
دورهی آماده سازی برای دانشگاه |
ox man |
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است |
varsity |
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی |
prep school |
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه |
prep schools |
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه |
general staff college |
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ |
berkeley unix |
گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا |
school and college ability test |
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه |
command and general staff college |
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ |
underclassman |
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه |
advisee |
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد |
jayvee |
عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه |
he went out in the poll |
امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت |
great go |
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه |
school doctor |
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه |
matriculate |
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن |
academia |
حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه |
upper class |
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه |
upper classes |
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه |
matriculating |
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن |
matriculates |
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن |
poll degree |
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد |
matriculated |
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن |
matricular |
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه |
O levels |
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی |
O level |
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی |
upperclassman |
کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند |
university extension |
تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند |
bachelor |
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود |
bachelors |
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود |
masters |
رئیس |
provosts |
رئیس |
presidents |
رئیس |
president |
رئیس |
chief |
رئیس |
chiefs |
رئیس |
commandants |
رئیس |
provost |
رئیس |
mugwump |
رئیس |
mastered |
رئیس |
master |
رئیس |
superintendents |
رئیس |
superintendent |
رئیس |
head |
رئیس |
chairman |
رئیس |
commandant |
رئیس |
warden |
رئیس |
Deans |
رئیس |
Dean |
رئیس |
rulers |
رئیس سر |
ruler |
رئیس سر |
headers |
رئیس |
header |
رئیس |
directors |
رئیس |
headsman |
رئیس |
headman |
رئیس |
chairmen |
رئیس |
director |
رئیس |
sheiks |
رئیس |
sheikhs |
رئیس |
higher up |
رئیس |
sheikh |
رئیس |
headmen |
رئیس |
director general |
رئیس کل |
administrator |
رئیس |
leader |
رئیس |
administers |
رئیس |
administering |
رئیس |
administered |
رئیس |
administer |
رئیس |
administrators |
رئیس |
head master |
رئیس |
sheik |
رئیس |
superiors |
رئیس |
superior |
رئیس |
leaders |
رئیس |
wardens |
رئیس |
syndic |
رئیس |
directors general |
رئیس کل |
director generals |
رئیس کل |
warden |
رئیس |
campus environment |
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان |
heresiarch |
رئیس رافضیون |