Dictiornary-Farsi | رئیس مدیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (10 milliseconds)

English	Persian
principal	رئیس مدیر
principals	رئیس مدیر


Search result with all words

headmistress	خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses	خانم مدیر خانم رئیس
president	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
Other Matches

lord high stew of england	رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general	رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall	نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
public relations officers	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcee	بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officer	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcees	بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
republic	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
recredential	نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
moderator	مدیر
conductors	مدیر
conductor	مدیر
administer	:مدیر
manager	مدیر
moderators	مدیر
stewards	مدیر
administered	:مدیر
warden	مدیر
superintendents	مدیر
administers	:مدیر
headmaster	مدیر
headmasters	مدیر
General manager . Director general .	مدیر کل
administering	:مدیر
steward	مدیر
administrators	مدیر
gerent	مدیر
director	مدیر
managers	مدیر
directors	مدیر
superintendent	مدیر
administrator	مدیر
executives	مدیر
director general	مدیر کل
executive	مدیر
director generals	مدیر کل
directors general	مدیر کل
drop master	مدیر پرش
chief engineer	مدیر ماشین
commissioners	مدیر مسابقات
adminstrator of state	مدیر ترکه
official receiver	مدیر تصفیه
commissioner	مدیر مسابقات
administrators	مدیر تصفیه
masters	مدیر مرشد
managing director	مدیر عامل
mastered	مدیر مرشد
trustees	مدیر تصفیه
trustee	مدیر تصفیه
liquidators	مدیر تصفیه
liquidator	مدیر تصفیه
helmsman	رل دار مدیر
helmsmen	رل دار مدیر
administrator	مدیر تصفیه
managing directors	مدیر عامل
extrepreneur	مدیر متهور
impresario	مدیر اپرا
site engineering	مدیر ساختمان
impresarios	مدیر اپرا
sales manager	مدیر فروش
sale manager	مدیر فروش
salaried director	مدیر موفف
record manager	مدیر رکورد
item manager	مدیر اقلام
project manager	مدیر پروژه
project manager	مدیر پروژه ها
project manager	مدیر طرحها
program manager	مدیر برنامه ها
stage director	مدیر نمایش
stores manager	مدیر انبارها
managers	مدیر تیم
executive	مدیر اجرائی
executive	مدیر عامل
executives	مدیر اجرائی
executives	مدیر عامل
manager	مدیر تیم
works superintendent	مدیر کارخانه
principal of a school	مدیر اموزشگاه
personnel manager	مدیر استخدام
intendant	مدیر مامورمالی
head master	مدیر اموزشگاه
stage manager	مدیر نمایش
stage managers	مدیر نمایش
receiver	مدیر تصفیه
file manager	مدیر فایل
general manager	مدیر باشگاه
receivers	مدیر تصفیه
head master	مدیر مدرسه
master	مدیر مرشد
operation manager	مدیر عملیات
padrone	مدیر ارباب
official liquidator	مدیر تصفیه
micro manager	مدیر ریزکامپیوترها
extrepreneur	مدیر باتهور
library manager	مدیر کتابخانه
personal representative	مدیر ترکه
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
data processing manager	مدیر پردازش داده
computer center manager	مدیر مرکز کامپیوتر
data base manager	مدیر پایگاه داده
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
maitred'hotel	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
dp manager	مدیر داده پردازی
managerial	مدیر اداره کننده
jumpmaster	مدیر پرش چتربازی
huntsmen	مدیر تازیهای شکاری
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
huntsman	مدیر تازیهای شکاری
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
corporate treasurer	مدیر امور مالی
proctor	مدیر اجرایی دانشگاه
manager	مدیر مسابقه بوکس
managers	مدیر مسابقه بوکس
impresarios	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresario	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager	مدیر انواع فونت ادوبی
registrars	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneur	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit	دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
administer	رئیس
presidents	رئیس
administering	رئیس
administers	رئیس
ruler	رئیس سر
master	رئیس
superior	رئیس
superintendents	رئیس
syndic	رئیس
superintendent	رئیس
superiors	رئیس
sheik	رئیس
head	رئیس
rulers	رئیس سر
higher up	رئیس
commandants	رئیس
commandant	رئیس
headsman	رئیس
head master	رئیس
sheiks	رئیس
headman	رئیس
headmen	رئیس
chairmen	رئیس
chairman	رئیس
Dean	رئیس
provost	رئیس
provosts	رئیس
Deans	رئیس
mugwump	رئیس
chief	رئیس
chiefs	رئیس
sheikh	رئیس
president	رئیس
sheikhs	رئیس
masters	رئیس
administrators	رئیس
administered	رئیس
wardens	رئیس
leaders	رئیس
header	رئیس
headers	رئیس
leader	رئیس
directors general	رئیس کل
warden	رئیس
mastered	رئیس
director general	رئیس کل
director generals	رئیس کل
directors	رئیس
director	رئیس
administrator	رئیس
warden	رئیس
lord chancellor	رئیس کل داوران
station master	رئیس ایستگاه
mess president	رئیس باشگاه
leadden limbs	رئیس اسپ
lady principal	خانم رئیس
master of ceremonies	رئیس تشریفات
emcees	رئیس تشریفات
arch	موذی رئیس
office manager	رئیس دفتر
mint master	رئیس ضرابخانه
office manager	رئیس اداره
sheikh	رئیس خانواده
dominie	رئیس اموزشگاه
masters of ceremonies	رئیس تشریفات
kapell meister	رئیس ارکستر
emcee	رئیس تشریفات
head mistress	خانم رئیس
head of business firm	رئیس تجارتخانه