English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
Dean رئیس کلیسا یادانشکده
Deans رئیس کلیسا یادانشکده
Other Matches
mninster دیر عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
exonarthex [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
acodemian عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
elder ارشد کلیسا شیخ کلیسا
lord high stew of england رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
co-ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
emcees بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcee بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
stair towers turrets کلیسا
bethel کلیسا
churchgoers کلیسا رو
churchgoer کلیسا رو
churches کلیسا
church کلیسا
kirk کلیسا
presbyter شیخ کلیسا
double church کلیسا دو طبقه
nave portal مدخل کلیسا
ostiary دربان کلیسا
congregations حضاردر کلیسا
Ecclesilogy کلیسا شناسی
congregation حضاردر کلیسا
blind storey تریبون کلیسا
chancel محراب کلیسا
crowd سرداب کلیسا
ambulacrum صحن کلیسا
sexton خادم کلیسا
sextons خادم کلیسا
undercroft اتاق کلیسا
tympanum جبهه کلیسا
croude سرداب کلیسا
tympan جبهه کلیسا
crowde سرداب کلیسا
territoriality کلیسا سالاری
territorialism کلیسا سالاری
tympanon جبهه کلیسا
camarin معبد در کلیسا
naves رواق کلیسا
steeple مناره کلیسا
steeples برج کلیسا
crypt سرداب کلیسا
churchly مربوط به کلیسا
kirkman عضو کلیسا
crypts سرداب کلیسا
kirk به کلیسا رفتن
facing the church روبروی کلیسا
god's acre محوطه کلیسا
churchmen نگهبان کلیسا
churchman نگهبان کلیسا
churchyard حصار کلیسا
ecclesiastical منسوب به کلیسا
churchyards حیاط کلیسا
churchyards حصار کلیسا
lay reader قاری کلیسا
chapelry حوزه کلیسا
steeples مناره کلیسا
nave رواق کلیسا
steeple برج کلیسا
transepts جناح کلیسا
transepts بازویی کلیسا
transept جناح کلیسا
transept بازویی کلیسا
churchyard حیاط کلیسا
croud سرداب کلیسا
bans اعلان ازدواج در کلیسا
ante-church پیش ناو کلیسا
back-aisle راهرو پشت کلیسا
aumbry [تورفتگی در دیوار کلیسا]
spires تاجک مخروطی کلیسا
spire تاجک مخروطی کلیسا
pastorium مقر شبان کلیسا
banning اعلان ازدواج در کلیسا
ban اعلان ازدواج در کلیسا
altar-table میز مقدس در کلیسا
the church e. سازمان قانونی کلیسا
parament تزئینات اویختنی کلیسا
parvis حیاط یا دیوارجلو کلیسا
pastorate مقام شبانی کلیسا
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
almonry صدقه خانه کلیسا
narthex ایوان غربی کلیسا
campanile برج کلیسا منار
campanile محل ناقوس کلیسا
chanter سرود خوان کلیسا
lay clerk سرود خوان کلیسا
church warden متصدی دارایی کلیسا
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
tazza سنگاب بزرگ کلیسا
narthex هشتی ورودی کلیسا
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
belfry برج ناقوس کلیسا
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
epi [مناره مخروطی کلیسا]
chancel-arch قوسی شبستان کلیسا
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
esonarthex [هشتی ورودی کلیسا]
chancelor جداره مشبک [کلیسا]
belfries برج ناقوس کلیسا
cathedra [صندلی اسقف در کلیسا]
shepherdesses شبان کلیسا که زن باشد
shepherdess شبان کلیسا که زن باشد
helm [تاج مخروطی کلیسا]
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
churchgoers کسی که مرتب به کلیسا میرود
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
impropriator تفریط کننده دارایی کلیسا
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
bema [بلندترین قسمت شبستان کلیسا]
beadle مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
choir loft جای مخصوص خواندن کلیسا
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
deambulatory [راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
hagioscope [گشادگی اریب در دیوار کلیسا]
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
piscina حوض شنا سنگاب کلیسا
epistle side [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
churchgoer کسی که مرتب به کلیسا میرود
agape غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
sacrist متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
anthem سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
ecclesiastic علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
bridal door [مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
quirister دسته سرودخوانان کلیسا باهم خواندن
sacristan متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
sacristy محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
sedilia یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
credence [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
ecclesiastics علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
anthems سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
naves سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
nave سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
abbeys کلیسا نام کلیسای وست مینستر
lichgate طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا
abbey کلیسا نام کلیسای وست مینستر
parishes بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
acrus choralis [جدار بین گروه کر و شبستان کلیسا]
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
impropriation دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
poppy head خشخاش ارایش گلدسته واردربالای صندلیهای کلیسا
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
to i. any one into abenefice کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
advowson حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
Doom [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
encaenia جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
prebendal محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
prebend محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
verger متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
ampullae niche [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
arch-rib [قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
death-lantern [ستون های احاطه شده با فانوس در حیاط یا قبرستان کلیسا]
ara محراب کلیسا [در خانه های شخصی برای توسل به خدا]
altar of repose [طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
galilee نماز خانه کوچک نزدیک کلیسا شهرستان جلیل در فلسطین
antiphon سرودی که بوسیله سرایندگان کلیسا در جواب دستهء دیگرخوانده میشود
lady chapel کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
ark [نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
head master رئیس
higher up رئیس
headsman رئیس
administering رئیس
administers رئیس
director رئیس
sheik رئیس
administer رئیس
administered رئیس
directors رئیس
chairmen رئیس
chairman رئیس
chiefs رئیس
chief رئیس
headers رئیس
provosts رئیس
provost رئیس
header رئیس
ruler رئیس سر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com