Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English
Persian
difference equation
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
recurrence relation
[RR]
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
Other Matches
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
recursive
بازگشتی
reenterant
بازگشتی
recessive
ارتجاعی بازگشتی
recursive procedure
رویه بازگشتی
return lines
خطهای بازگشتی
retrace lines
خطهای بازگشتی
recursive routine
روال بازگشتی
recursive function
تابع بازگشتی
recursive subroutine
زیرروال بازگشتی
recursivity
بازگشتی بودن
recursive algorithm
الگوریتم بازگشتی
nexus
رابطه رابطه داخلی
reentrant
چند دخولی بازگشتی
retrace blanking
خاموشی خطوط بازگشتی
recursive subroutine
زیر روال بازگشتی
homunculus
مدل بازگشتی نامحدود مغز
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Mandlebrot set
تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
bond
رابطه
linkage
رابطه
linkages
رابطه
equation
رابطه
equations
رابطه
correlation
رابطه
contingence
رابطه
relationships
رابطه
connection
رابطه
connexions
رابطه
relation
رابطه
relevance
رابطه
relevancy
رابطه
relationship
رابطه
respect
رابطه
respects
رابطه
functional relationship
رابطه تابعی
functional relation
رابطه تابعی
symbiotic relation
رابطه همزیستی
fiduciary relationship
رابطه امانی
equivalence relation
رابطه هم ارزی
relations of production
رابطه تولید
monotonic relation
رابطه همسو
mutual relationship
رابطه متقابل
positive relation
رابطه مستقیم
incommunicable
بدون رابطه
terms of trade
رابطه مبادله
sonship
رابطه فرزندی
negative relation
رابطه معکوس
mil relation
رابطه میلیم
mil relation
رابطه میلیمی
mil formula
رابطه میلیمی
liaison
بستگی رابطه
linear relationship
رابطه خطی
lead lag relation
رابطه سبقت
positive relation
رابطه مثبت
negative relation
رابطه منفی
relation learning
رابطه اموزی
interrelation
رابطه متقابل
privity of contract
رابطه متعاقدین
flow formula
رابطه جریان
tie
رابطه برابری
corresponded
رابطه داشتن
corresponds
رابطه داشتن
liaised
رابطه داشتن
liaises
رابطه داشتن
liaising
رابطه داشتن
trade off
رابطه جایگزینی
trade-off
رابطه جایگزینی
trade-offs
رابطه جایگزینی
transitive
رابطه مجازی
transitive
رابطه غیرمستقیم
preattunement
وفق
[رابطه ای]
correspond
رابطه داشتن
interrelationships
رابطه متقابل
ties
رابطه برابری
relation
رابطه نسبت
relationship
رابطه
[ریاضی]
liaison
رابطه نامشروع
liaisons
رابطه نامشروع
liaisons
بستگی رابطه
interrelationship
رابطه متقابل
correlation
ضریب رابطه
preattunement
هم کوکی
[رابطه ای]
cash nexus
رابطه نقدی
causal link
رابطه سببیت
causal relationship
رابطه علی
binary relation
رابطه دوتایی
commutation relation
رابطه جابجایی
contractual relationship
رابطه قراردادی
arithmetic relation
رابطه حسابی
liaise
رابطه داشتن
preattunement
هم آهنگی
[رابطه ای]
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
definitional equation
رابطه تعریفی
de broglie relation
رابطه دوبروی
bode's relation
رابطه بود
to make a connection
رابطه ای برقرار کردن
This does not apply to . . .
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
stress strain relation
رابطه تنش- کرنش
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
break away
قطع رابطه کردن
oral intercourse
رابطه جنسی دهانی
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
cohered
رابطه خویشی داشتن
mass energy relation
رابطه جرم و انرژی
coheres
رابطه خویشی داشتن
cohering
رابطه خویشی داشتن
intimacy
رابطه نامشروع جنسی
cohabit
رابطه جنسی داشتن
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
cohabiting
رابطه جنسی داشتن
disconnection
قطع نداشتن رابطه
denouncement
اعلان قطع رابطه
cohabits
رابطه جنسی داشتن
sexual intercourse
رابطه جنسی مجامعت
cohere
رابطه خویشی داشتن
cause and effect relationship
رابطه علت و معلولی
cohabited
رابطه جنسی داشتن
parent child relationship
رابطه پدر و پسر
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
filiation
نسل رابطه پدر و فرزندی
to discontinue relations
[with somone]
رابطه قطع کردن
[با کسی]
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
divisibility relation
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
habit
روش طرز رشد رابطه
average marginal relationship
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
causality
رابطه بین علت ومعلول
mil rule
قانون مربوط به رابطه میلیمی
thermoelectric
وابسته به رابطه برق وحرارت
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
causal nexus
رابطه میان علت و معلول
habits
روش طرز رشد رابطه
faulty connection
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to be together with somebody
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
to have connections
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
sugar daddy
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to make friends
[to make connections]
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
aerodynamic shape
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
fornication
رابطه جنسی
[قبل از]
بیرون از ازدواج
[دین]
[حقوق]
compatible
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
to make
[commit]
a faux pas
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
phenology
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody
[to find sexual partners]
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
pareto distribution
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound
قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism
نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
uberrima fides
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
phillips curve
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
okuns law
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com