English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Search result with all words
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
Other Matches
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus رابطه رابطه داخلی
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
terminates تمام شدن تمام کردن
relationships رابطه
respect رابطه
linkage رابطه
relation رابطه
linkages رابطه
equation رابطه
bond رابطه
equations رابطه
contingence رابطه
relationship رابطه
respects رابطه
connection رابطه
relevance رابطه
connexions رابطه
correlation رابطه
relevancy رابطه
positive relation رابطه مستقیم
mil relation رابطه میلیم
commutation relation رابطه جابجایی
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
positive relation رابطه مثبت
preattunement وفق [رابطه ای]
relations of production رابطه تولید
relation learning رابطه اموزی
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
terms of trade رابطه مبادله
negative relation رابطه معکوس
causal relationship رابطه علی
negative relation رابطه منفی
mutual relationship رابطه متقابل
monotonic relation رابطه همسو
causal link رابطه سببیت
cash nexus رابطه نقدی
bode's relation رابطه بود
binary relation رابطه دوتایی
correlation ضریب رابطه
privity of contract رابطه متعاقدین
sonship رابطه فرزندی
arithmetic relation رابطه حسابی
mil relation رابطه میلیمی
functional relationship رابطه تابعی
liaised رابطه داشتن
liaises رابطه داشتن
liaising رابطه داشتن
trade off رابطه جایگزینی
trade-off رابطه جایگزینی
trade-offs رابطه جایگزینی
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
equivalence relation رابطه هم ارزی
fiduciary relationship رابطه امانی
functional relation رابطه تابعی
correspond رابطه داشتن
flow formula رابطه جریان
corresponded رابطه داشتن
corresponds رابطه داشتن
liaise رابطه داشتن
relationship رابطه [ریاضی]
symbiotic relation رابطه همزیستی
interrelationships رابطه متقابل
liaison بستگی رابطه
liaisons رابطه نامشروع
mil formula رابطه میلیمی
liaison رابطه نامشروع
interrelation رابطه متقابل
transitive رابطه مجازی
transitive رابطه غیرمستقیم
lead lag relation رابطه سبقت
linear relationship رابطه خطی
liaisons بستگی رابطه
relation رابطه نسبت
incommunicable بدون رابطه
de broglie relation رابطه دوبروی
contractual relationship رابطه قراردادی
definitional equation رابطه تعریفی
interrelationship رابطه متقابل
tie رابطه برابری
ties رابطه برابری
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
cohering رابطه خویشی داشتن
coheres رابطه خویشی داشتن
cohabiting رابطه جنسی داشتن
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
cohered رابطه خویشی داشتن
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
intimacy رابطه نامشروع جنسی
cohabit رابطه جنسی داشتن
cohabited رابطه جنسی داشتن
cohabits رابطه جنسی داشتن
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
disconnection قطع نداشتن رابطه
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
cohere رابطه خویشی داشتن
parent child relationship رابطه پدر و پسر
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
denouncement اعلان قطع رابطه
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
input output relation رابطه ورودی- خروجی
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
break away قطع رابطه کردن
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
causality رابطه بین علت ومعلول
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
causal nexus رابطه میان علت و معلول
fisher equation این رابطه عبارت است از :
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
habits روش طرز رشد رابطه
habit روش طرز رشد رابطه
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas تمام نما اینه تمام نما
panorama تمام نما اینه تمام نما
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
fornication رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
through تمام
it is all up تمام شد
full length تمام قد
entire تمام
all night در تمام شب
full تمام
fullest تمام
lion's share تمام
whole تمام
yame تمام
rounded پر تمام
out-and-out تمام
completes تمام
full-length تمام قد
thorough تمام
completed تمام
whole length تمام قد
completing تمام
It's over. تمام شد.
full-face تمام رخ
full face تمام رخ
incomplete نا تمام
off تمام
out and out تمام
complete تمام
thru تمام
full تمام تکمیل
full automatic تمام اتوماتیک
go تمام شدن
goes تمام شدن
out در بیرون تمام
out- در بیرون تمام
peter تمام شدن
full تمام قدرت
in full تمام وکمال
outed در بیرون تمام
fullest تمام قدرت
fullest تمام تکمیل
holosymmetric تمام وجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com