Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
mass energy relation	رابطه جرم و انرژی
Other Matches
virtual level	تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
psychomancy	رابطه با روح رابطه ارواح باهم
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy	انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus	رابطه رابطه داخلی
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
I am done with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
european unclear a energy agency	اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio	توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
sound absorption	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
relation	رابطه
relationship	رابطه
respects	رابطه
relevancy	رابطه
respect	رابطه
relationships	رابطه
relevance	رابطه
linkage	رابطه
bond	رابطه
connexions	رابطه
connection	رابطه
correlation	رابطه
contingence	رابطه
equations	رابطه
equation	رابطه
linkages	رابطه
liaises	رابطه داشتن
negative relation	رابطه معکوس
trade off	رابطه جایگزینی
liaised	رابطه داشتن
positive relation	رابطه مثبت
positive relation	رابطه مستقیم
preattunement	وفق [رابطه ای]
privity of contract	رابطه متعاقدین
preattunement	هم کوکی [رابطه ای]
trade-offs	رابطه جایگزینی
trade-off	رابطه جایگزینی
preattunement	هم آهنگی [رابطه ای]
transitive	رابطه مجازی
definitional equation	رابطه تعریفی
arithmetic relation	رابطه حسابی
binary relation	رابطه دوتایی
bode's relation	رابطه بود
cash nexus	رابطه نقدی
causal relationship	رابطه علی
de broglie relation	رابطه دوبروی
commutation relation	رابطه جابجایی
lesbianism	رابطه جنسی زن با زن
correlation	ضریب رابطه
transitive	رابطه غیرمستقیم
relation learning	رابطه اموزی
negative relation	رابطه منفی
relations of production	رابطه تولید
causal link	رابطه سببیت
sonship	رابطه فرزندی
symbiotic relation	رابطه همزیستی
terms of trade	رابطه مبادله
contractual relationship	رابطه قراردادی
linear relationship	رابطه خطی
interrelationships	رابطه متقابل
interrelationship	رابطه متقابل
liaisons	بستگی رابطه
liaisons	رابطه نامشروع
liaison	بستگی رابطه
liaison	رابطه نامشروع
fiduciary relationship	رابطه امانی
equivalence relation	رابطه هم ارزی
mil relation	رابطه میلیم
incommunicable	بدون رابطه
interrelation	رابطه متقابل
relation	رابطه نسبت
mil relation	رابطه میلیمی
mil formula	رابطه میلیمی
lead lag relation	رابطه سبقت
monotonic relation	رابطه همسو
ties	رابطه برابری
corresponds	رابطه داشتن
corresponded	رابطه داشتن
correspond	رابطه داشتن
relationship	رابطه [ریاضی]
tie	رابطه برابری
liaise	رابطه داشتن
mutual relationship	رابطه متقابل
flow formula	رابطه جریان
liaising	رابطه داشتن
functional relationship	رابطه تابعی
functional relation	رابطه تابعی
input output relation	رابطه ورودی- خروجی
difference equation	رابطه بازگشتی [ریاضی]
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
denouncement	اعلان قطع رابطه
disconnection	قطع نداشتن رابطه
stress strain relation	رابطه تنش- کرنش
cause and effect relationship	رابطه علت و معلولی
recurrence relation [RR]	رابطه بازگشتی [ریاضی]
sexual intercourse	رابطه جنسی مجامعت
cohabits	رابطه جنسی داشتن
cohabiting	رابطه جنسی داشتن
cohabited	رابطه جنسی داشتن
intimacy	رابطه نامشروع جنسی
to make a connection	رابطه ای برقرار کردن
cohabit	رابطه جنسی داشتن
cohering	رابطه خویشی داشتن
coheres	رابطه خویشی داشتن
oral intercourse	رابطه جنسی دهانی
cohered	رابطه خویشی داشتن
cohere	رابطه خویشی داشتن
break away	قطع رابطه کردن
parent child relationship	رابطه پدر و پسر
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
price system	نسبت و رابطه قیمتها با هم
This does not apply to . . .	در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
divisibility relation	رابطه بخش پذیری [ریاضی]
fisher equation	این رابطه عبارت است از :
average marginal relationship	رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
causal nexus	رابطه میان علت و معلول
creation of contractual tie	انشاء ایجاد رابطه قراردادی
thermoelectric	وابسته به رابطه برق وحرارت
habit	روش طرز رشد رابطه
filiation	نسل رابطه پدر و فرزندی
habits	روش طرز رشد رابطه
to discontinue relations [with somone]	رابطه قطع کردن [با کسی]
causality	رابطه بین علت ومعلول
mil rule	قانون مربوط به رابطه میلیمی
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
trade off between inflation and	رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
neutral technology	تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to have connections	رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
to be together with somebody	با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
intercommunication	رابطه یا مخابره بین چند مرکز
faulty connection	رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
to pull strings	از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
sugar daddies	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to push for an answer [in reference to something]	برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
sugar daddy	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
aerodynamic shape	شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to make friends [to make connections]	رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
subcontrariety	رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
fornication	رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
to make [commit] a faux pas	اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
compatible	زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
hypotaxis	رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
geocoding	روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology	مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
I give the programme zero [nought] out of ten for reality.	من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody [to find sexual partners]	بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
endrgized	با انرژی
isenergic	هم انرژی
energy barrier	سد انرژی
energy line	خط انرژی
deenergized	بی انرژی
exergonic	انرژی ده
high energy	پر انرژی
vigor	انرژی
powered	انرژی
powering	انرژی
energies	انرژی
powers	انرژی
vigour	انرژی
zip	انرژی
zipped	انرژی
zipping	انرژی
zips	انرژی
energy	انرژی
power	انرژی
low energy	انرژی کم
light energy	انرژی نور
gravitational energy	انرژی گرانشی
lattice energy	انرژی شبکه
kiloton energy	کیلوتن انرژی
heat energy	انرژی گرمایی
ionization energy	انرژی یونیزاسیون
ionization energy	انرژی یونش
rediant energy	انرژی تابشی
loss of energy	افت انرژی
sustainable energy	انرژی بی نهایت
mass energy	جرم - انرژی
magnetic energy	انرژی مغناطیسی
madelung energy	انرژی مادلونگ
sustainable energy	انرژی بی پایان
low energy	انرژی پایین
maximum energy	انرژی بیشینه
maximum energy	انرژی حداکثر
mechanical energy	انرژی مکانیکی
heat energy	انرژی حرارتی
sustainable energy	انرژی جاوید
hydration energy	انرژی ابپوشی
high energy electron	الکترون پر انرژی
internal energy	انرژی درونی
internal energy	انرژی داخلی
inductance	گیرنده انرژی
work function	انرژی خروج
source of power	منبع انرژی
sound energy	انرژی صوتی
solar energy	انرژی خورشیدی
rest energy	انرژی سکون
resonance energy	انرژی رزنانسی
radiation energy	انرژی تابشی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com