English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (10 milliseconds)
English Persian
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
Search result with all words
intimacy رابطه نامشروع جنسی
cohabit رابطه جنسی داشتن
cohabited رابطه جنسی داشتن
cohabiting رابطه جنسی داشتن
cohabits رابطه جنسی داشتن
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
fornication رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
Other Matches
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sex احساسات جنسی روابط جنسی
sexes احساسات جنسی روابط جنسی
nexus رابطه رابطه داخلی
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
bond رابطه
relationship رابطه
equation رابطه
linkage رابطه
linkages رابطه
equations رابطه
respects رابطه
respect رابطه
correlation رابطه
relevancy رابطه
relationships رابطه
relevance رابطه
contingence رابطه
connexions رابطه
connection رابطه
relation رابطه
commutation relation رابطه جابجایی
contractual relationship رابطه قراردادی
causal relationship رابطه علی
functional relationship رابطه تابعی
de broglie relation رابطه دوبروی
definitional equation رابطه تعریفی
correlation ضریب رابطه
equivalence relation رابطه هم ارزی
mutual relationship رابطه متقابل
fiduciary relationship رابطه امانی
flow formula رابطه جریان
functional relation رابطه تابعی
causal link رابطه سببیت
cash nexus رابطه نقدی
arithmetic relation رابطه حسابی
lead lag relation رابطه سبقت
linear relationship رابطه خطی
mil formula رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیم
negative relation رابطه معکوس
negative relation رابطه منفی
preattunement وفق [رابطه ای]
interrelation رابطه متقابل
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
bode's relation رابطه بود
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
relations of production رابطه تولید
relation learning رابطه اموزی
binary relation رابطه دوتایی
incommunicable بدون رابطه
privity of contract رابطه متعاقدین
positive relation رابطه مثبت
positive relation رابطه مستقیم
monotonic relation رابطه همسو
liaising رابطه داشتن
interrelationships رابطه متقابل
relationship رابطه [ریاضی]
terms of trade رابطه مبادله
trade off رابطه جایگزینی
trade-off رابطه جایگزینی
interrelationship رابطه متقابل
trade-offs رابطه جایگزینی
liaises رابطه داشتن
liaised رابطه داشتن
liaison بستگی رابطه
sonship رابطه فرزندی
liaison رابطه نامشروع
symbiotic relation رابطه همزیستی
correspond رابطه داشتن
corresponded رابطه داشتن
corresponds رابطه داشتن
liaise رابطه داشتن
relation رابطه نسبت
tie رابطه برابری
transitive رابطه مجازی
transitive رابطه غیرمستقیم
liaisons رابطه نامشروع
ties رابطه برابری
liaisons بستگی رابطه
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
parent child relationship رابطه پدر و پسر
cohering رابطه خویشی داشتن
coheres رابطه خویشی داشتن
cohere رابطه خویشی داشتن
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
cohered رابطه خویشی داشتن
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
denouncement اعلان قطع رابطه
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
input output relation رابطه ورودی- خروجی
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
break away قطع رابطه کردن
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
disconnection قطع نداشتن رابطه
fisher equation این رابطه عبارت است از :
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
habits روش طرز رشد رابطه
habit روش طرز رشد رابطه
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
causality رابطه بین علت ومعلول
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
causal nexus رابطه میان علت و معلول
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
hermaphrodite دو جنسی
sexual جنسی
unisexual یک جنسی
road sense جنسی
sexes جنسی
gamic جنسی
diclinous یک جنسی
unisex دو جنسی
kindest جنسی
sex جنسی
hermaphrodites دو جنسی
kind جنسی
bisexuals دو جنسی
homogeneity هم جنسی
ambisexual دو جنسی
generic جنسی
kinds جنسی
bisexual دو جنسی
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
sexual maturity بلوغ جنسی
heterosome کروموزوم جنسی
sexual arousal برانگیختگی جنسی
sexual delusion هذیان جنسی
sexual relations مقاربت جنسی
sexual offences جرائم جنسی
sexual receptivity پذیرندگی جنسی
sexual disorder اختلال جنسی
sexual perversion انحراف جنسی
heterophilia دیگرخواهی جنسی
gynandromorphy ریخت دو جنسی
sexiness جاذبه جنسی
sexual deviation انحراف جنسی
haploid cell یاخته جنسی
zygosis امیختگی جنسی
sex perversion انحراف جنسی
heteroeroticism دگرخواهی جنسی
sex offenses جرایم جنسی
gynandrous نر و ماده دو جنسی
heteroerotism دگرخواهی جنسی
gonocyte سلول جنسی
sex glands غدههای جنسی
sex differentiation تمایز جنسی
sex differences تفاوتهای جنسی
sex chromosomes کروموزومهای جنسی
taxes in kind مالیات جنسی
payment in kind پرداخت جنسی
sexual anomaly نابهنجاری جنسی
parasexuality نابهنجاری جنسی
paraphilia نابهنجاری جنسی
impotency ضعف جنسی
Peeping Tom تماشاگر جنسی
pansexualism جنسی نگری
inkind کمک جنسی
sexual relations روابط جنسی
sexual aberration انحراف جنسی
Peeping Toms تماشاگر جنسی
sexual symbolism نمادگری جنسی
peepling tom تماشاگر جنسی
sexual development رشد جنسی
scopophilia تماشاگری جنسی
sexual orientation گرایش جنسی
Y chromosome کروموزوم جنسی
Y chromosomes کروموزوم جنسی
idols of the tribe اوهام جنسی
renifleur بو پرست جنسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com