Dictiornary-Farsi | رابطه متقابل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (10 milliseconds)

English	Persian
interrelationship	رابطه متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
interrelation	رابطه متقابل
mutual relationship	رابطه متقابل


Search result with all words

coupling	نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
subcontrariety	رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
Other Matches

counteroffensive	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
psychomancy	رابطه با روح رابطه ارواح باهم
recriminate	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
mutual inductance	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus	رابطه رابطه داخلی
I am [have] finished with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
warsaw treaty	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
relationships	رابطه
relevancy	رابطه
connection	رابطه
respects	رابطه
respect	رابطه
relationship	رابطه
bond	رابطه
linkage	رابطه
relation	رابطه
contingence	رابطه
linkages	رابطه
equation	رابطه
connexions	رابطه
relevance	رابطه
equations	رابطه
correlation	رابطه
correspounding	متقابل
reciprocative	متقابل
interactional	متقابل
countering	متقابل
opposing	متقابل
countered	متقابل
polar	متقابل
counter	متقابل
opposed	متقابل
reciprocal	متقابل
interactive	متقابل
mutual	متقابل
liaison	بستگی رابطه
correlation	ضریب رابطه
incommunicable	بدون رابطه
functional relationship	رابطه تابعی
functional relation	رابطه تابعی
liaison	رابطه نامشروع
transitive	رابطه غیرمستقیم
transitive	رابطه مجازی
liaisons	رابطه نامشروع
liaisons	بستگی رابطه
lesbianism	رابطه جنسی زن با زن
flow formula	رابطه جریان
arithmetic relation	رابطه حسابی
binary relation	رابطه دوتایی
contractual relationship	رابطه قراردادی
bode's relation	رابطه بود
cash nexus	رابطه نقدی
causal link	رابطه سببیت
causal relationship	رابطه علی
commutation relation	رابطه جابجایی
tie	رابطه برابری
fiduciary relationship	رابطه امانی
equivalence relation	رابطه هم ارزی
preattunement	هم کوکی [رابطه ای]
preattunement	وفق [رابطه ای]
definitional equation	رابطه تعریفی
relation	رابطه نسبت
ties	رابطه برابری
de broglie relation	رابطه دوبروی
relationship	رابطه [ریاضی]
positive relation	رابطه مثبت
relation learning	رابطه اموزی
corresponds	رابطه داشتن
corresponded	رابطه داشتن
correspond	رابطه داشتن
monotonic relation	رابطه همسو
relations of production	رابطه تولید
sonship	رابطه فرزندی
negative relation	رابطه منفی
liaise	رابطه داشتن
preattunement	هم آهنگی [رابطه ای]
negative relation	رابطه معکوس
symbiotic relation	رابطه همزیستی
terms of trade	رابطه مبادله
privity of contract	رابطه متعاقدین
positive relation	رابطه مستقیم
liaised	رابطه داشتن
liaises	رابطه داشتن
trade-off	رابطه جایگزینی
trade off	رابطه جایگزینی
lead lag relation	رابطه سبقت
linear relationship	رابطه خطی
trade-offs	رابطه جایگزینی
mil formula	رابطه میلیمی
mil relation	رابطه میلیمی
mil relation	رابطه میلیم
liaising	رابطه داشتن
counter trade	تجارت متقابل
counterpoise	سیم متقابل
reciprocation	عمل متقابل
reciprocal trading	مبادله متقابل
counter purchase	خرید متقابل
counterrevolution	انقلاب متقابل
counterclaim	دعوای متقابل
transinformation	اگاهی متقابل
counter offer	عرضه متقابل
counterbid	پیشنهاد متقابل
countermeasure	اقدام متقابل
counter transference	انتقال متقابل
counterpoise	وزنه متقابل
counterattack	حمله متقابل
counteraction	اقدام متقابل
countermeasures	اقدامات متقابل
counterwork	عمل متقابل
counterclaim	ادعای متقابل
countermine	توط ئه متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
counterpawn	پیاده متقابل
set off	دعوی متقابل
countervailing credit	اعتبار متقابل
cross action	دعوی متقابل
grid anode transconductance	رسانایی متقابل
mutual conductance	رسانایی متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
harmonic mean	اعداد متقابل
inter play	اثر متقابل
interaction curve	خم کنش متقابل
counter-measure	اقدام متقابل
m	القاگری متقابل
logrolling	همکاری متقابل
iteraction	عمل متقابل
intervisibility	دید متقابل
counter-measures	اقدام متقابل
interdependency	اتکاء متقابل
mutual assistance	کمک متقابل
mutual characteristic	مشخصه متقابل
transfer characteristic	مشخصه متقابل
cross bill	شکایت متقابل
cross feed	خورد متقابل
opposite phase	فاز متقابل
cross index	شاخص متقابل
cross purpose	قصد متقابل
crossecheck	بررسی متقابل
crosstalk	مکالمه متقابل
mutual terms	شرایط متقابل
mutual induction	القای متقابل
mutual inductance	القاگری متقابل
mutual energy	انرژی متقابل
eclipsed form	شکل متقابل
mutual consistency	سازگاری متقابل
intercorrelation	همبستگی متقابل
retaliation	عمل متقابل
cross-checked	بررسی متقابل
back pressure	فشار متقابل
cross-check	بررسی متقابل
cross check	بررسی متقابل
cross-references	ارجاع متقابل
recriminations	اتهام متقابل
cross-references	مراجعه متقابل
interplay	اثر متقابل
cross-reference	ارجاع متقابل
proportional	متقابل یا هماهنگ
cross-checking	بررسی متقابل
recrimination	اتهام متقابل
counter	ضربت متقابل
recrimination	تهمت متقابل
countered	ضربت متقابل
countering	ضربت متقابل
interdependence	وابستگی متقابل
reciprocity	عمل متقابل
interdependence	اتکاء متقابل
antitype	نوع متقابل
cross-checks	بررسی متقابل
cross-reference	مراجعه متقابل
cross reference	ارجاع متقابل
counter credit	اعتبار متقابل
mutual	متقابل یا متقابله
counter current	جریان متقابل
interaction	عمل متقابل
counter fire	اتش متقابل
counter gambit	گامبی متقابل
counter offensive	پدافند متقابل
reciprocal	متقابل معکوس
reciprocal	عمل متقابل
counter offensive	حمله متقابل
counter offer	پیشنهاد متقابل
counter claim	دعوی متقابل
cross reference	مراجعه متقابل
interaction	کنش متقابل
recriminations	تهمت متقابل
counter propaganda	تبلیغ متقابل
counter attraction	کشش متقابل
interaction	اثر متقابل
cause and effect relationship	رابطه علت و معلولی
intimacy	رابطه نامشروع جنسی
input output relation	رابطه ورودی- خروجی
cohere	رابطه خویشی داشتن
cohered	رابطه خویشی داشتن
coheres	رابطه خویشی داشتن
cohabited	رابطه جنسی داشتن
to make a connection	رابطه ای برقرار کردن
break away	قطع رابطه کردن