English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
cylinderical fit رابط استوانهای
Search result with all words
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
cylinderical limit gage دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
Other Matches
principal line خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
cylindrical استوانهای
cylindric استوانهای
cylinderical استوانهای
cylindrically استوانهای
shafts میله استوانهای
core sample نمونه استوانهای
induction cylinder اهنربای استوانهای
crown saw اره استوانهای
can buoy بویه استوانهای
shaft محور استوانهای
shaft میله استوانهای
shafts محور استوانهای
drum switch جابجاگر استوانهای
cylindrical armature ارمیچر استوانهای
drum armature ارمیچر استوانهای
cylindrical lens عدسی استوانهای
drum plotter رسام استوانهای
drum controller نافم استوانهای
drum turret سر رولور استوانهای
drum magazine مخزن استوانهای
shaft furnace کوره استوانهای شکل
mercator's projection تصویر مرکاتوریا استوانهای
drum pump پمپ استوانهای شکل
single barrel culvert ابگذر استوانهای ساده
prill قرص استوانهای شکل
top hats کلاه مردانه استوانهای
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
cylindrical faceplate صفحه استوانهای تلویزیون
concrete core نمونه استوانهای بتن
top hat کلاه مردانه استوانهای
manholes محل دخول استوانهای شکل
manhole محل دخول استوانهای شکل
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
terete استوانهای شکل در برش عرضی
drum type boring machine دستگاه مته نوع استوانهای
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
concertina سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaed سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaing سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinas سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
torose استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
manubrium سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
spools قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
spool قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
cylinders فشنگ خور استوانهای هفت تیر
cylinder فشنگ خور استوانهای هفت تیر
pin wheel درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
semirigid دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
interface رابط
liaison رابط
interfaces رابط
wiring connector رابط
adapter رابط
connector رابط
connective رابط
liaisons رابط
internuncial رابط
point of intersection رابط
go between رابط
fitting رابط
copulative رابط
link رابط
connecting rod میله رابط
edge connector رابط لبه
continuity equation رابط پیوستگی
connections میلههای رابط
ediswan connector رابط ادیسوان
fuse link رابط فیوز
enlarging adapter رابط فزاینده
feeder canal نهر رابط
connector switch کلید رابط
link شاخه رابط
fuse wire رابط فیوز
trunk line رابط ترانک
ground liaison رابط زمینی
leads رابط برق
lead رابط برق
high fidelity receiver گیرنده رابط
high line پل رابط اصلی
logical connector رابط منطقی
connector plug دوشاخه رابط
connecting tube لوله رابط
link chain زنجیر رابط
logical connective رابط منطقی
parallel interface رابط موازی
standard interface رابط استاندارد
serial interface رابط سری
reducing adaptor رابط کاهنده
bays پل رابط در پل شناور
baying پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
reducer لوله رابط
push rod میله رابط
journals شفت رابط
journal شفت رابط
push rod میل رابط
link belt تسمه رابط
liaison officer افسر رابط
patch cord سیم رابط
bay پل رابط در پل شناور
connecting cable کابل رابط
inductor hose لوله رابط
interface card کارت رابط
interneuron نورون رابط
internuncial neuron نورون رابط
centronics interface رابط موازی
internuncio رابط پیک
bent adaptor رابط خمیده
box connector رابط جعبه
lead in wire سیم رابط
lamp connector رابط لامپ
test lead رابط برق ازمایش
triatic stay بکسل رابط ناو
relay post پست رابط ستون
machine address محل یک شی در رابط ه با مبدا
switch position موضع رابط دفاعی
intervening variable متغیر فرضی رابط
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
commissural fibres رشتههای عصبی رابط
air liaison officer افسر رابط هوایی
commissure بافت عصبی رابط
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
command liaison شبکه رابط یکان
command liaison افسر رابط فرماندهی
flared fitting رابط قیفی شکل
battery connector رابط پیل باتری
cell connector رابط پیل باتری
crawl trench خطوط رابط سنگرها
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
expression فرمول یا رابط ه ریاضی
anterior commissure بافت رابط قدامی
expressions فرمول یا رابط ه ریاضی
dry cell connector رابط پیل خشک
liaise رابط نظامی بودن
liaised رابط نظامی بودن
cross tree رابط عرضی دکلها
liaises رابط نظامی بودن
liaising رابط نظامی بودن
application program interface میانجی یا رابط برنامه کاربردی
api رابط یامیانجی برنامه کاربردی
interface وصل کردن از طریق رابط
commissurotomy برداشتن بافت عصبی رابط
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
to catch the connection وسیله نقلیه رابط را گرفتن
interfaces وصل کردن از طریق رابط
air transport liaison officer افسر رابط ترابری هوایی
ditches گودال سنگر رابط خندق کندن
floating محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
sbc RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
ditch گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched گودال سنگر رابط خندق کندن
cross bleed سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
crawl trench سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
logical operators رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
logical connective رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
relations between load, shear and moment رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
relative محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
venn diagram نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
line haul خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
function لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
relational database پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
functioned لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
functions لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graphs نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
graph نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
quick disconnect نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
privilege وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
presentation manager تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
decision جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decisions جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
tabled ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
phenolic epoxy خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
idle wheel دنده چرخ رابط بین دو چرخ
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
flat برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
fuse unit رابط فیوز نگهدارنده فیوز
relay post پست رابط پست واسطه
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
action حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com