Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
test lead
رابط برق ازمایش
Other Matches
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
go between
رابط
liaisons
رابط
internuncial
رابط
copulative
رابط
liaison
رابط
connective
رابط
connector
رابط
interfaces
رابط
link
رابط
point of intersection
رابط
fitting
رابط
interface
رابط
adapter
رابط
wiring connector
رابط
box connector
رابط جعبه
reducer
لوله رابط
internuncial neuron
نورون رابط
internuncio
رابط پیک
bent adaptor
رابط خمیده
reducing adaptor
رابط کاهنده
high fidelity receiver
گیرنده رابط
parallel interface
رابط موازی
interneuron
نورون رابط
interface card
کارت رابط
serial interface
رابط سری
high line
پل رابط اصلی
inductor hose
لوله رابط
centronics interface
رابط موازی
journals
شفت رابط
connections
میلههای رابط
bays
پل رابط در پل شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bayed
پل رابط در پل شناور
logical connector
رابط منطقی
logical connective
رابط منطقی
link chain
زنجیر رابط
journal
شفت رابط
link belt
تسمه رابط
liaison officer
افسر رابط
bay
پل رابط در پل شناور
lead in wire
سیم رابط
push rod
میل رابط
push rod
میله رابط
lamp connector
رابط لامپ
standard interface
رابط استاندارد
patch cord
سیم رابط
feeder canal
نهر رابط
edge connector
رابط لبه
connector plug
دوشاخه رابط
ediswan connector
رابط ادیسوان
enlarging adapter
رابط فزاینده
lead
رابط برق
connector switch
کلید رابط
cylinderical fit
رابط استوانهای
connecting tube
لوله رابط
continuity equation
رابط پیوستگی
leads
رابط برق
connecting rod
میله رابط
connecting cable
کابل رابط
link
شاخه رابط
fuse wire
رابط فیوز
ground liaison
رابط زمینی
fuse link
رابط فیوز
trunk line
رابط ترانک
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
liaised
رابط نظامی بودن
liaise
رابط نظامی بودن
switch position
موضع رابط دفاعی
relay post
پست رابط ستون
commissure
بافت عصبی رابط
air liaison officer
افسر رابط هوایی
command liaison
افسر رابط فرماندهی
machine address
محل یک شی در رابط ه با مبدا
flared fitting
رابط قیفی شکل
command liaison
شبکه رابط یکان
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
anterior commissure
بافت رابط قدامی
intervening variable
متغیر فرضی رابط
expressions
فرمول یا رابط ه ریاضی
expression
فرمول یا رابط ه ریاضی
triatic stay
بکسل رابط ناو
cross tree
رابط عرضی دکلها
dry cell connector
رابط پیل خشک
cell connector
رابط پیل باتری
battery connector
رابط پیل باتری
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
liaising
رابط نظامی بودن
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
liaises
رابط نظامی بودن
interface
وصل کردن از طریق رابط
interfaces
وصل کردن از طریق رابط
to catch the connection
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
air transport liaison officer
افسر رابط ترابری هوایی
api
رابط یامیانجی برنامه کاربردی
application program interface
میانجی یا رابط برنامه کاربردی
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
ditches
گودال سنگر رابط خندق کندن
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
cylinderical limit gage
دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
ditch
گودال سنگر رابط خندق کندن
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
ditched
گودال سنگر رابط خندق کندن
cross bleed
سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
I missed the connection.
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
logical operators
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
logical connective
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
relative
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram
نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
relations between load, shear and moment
رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
relational database
پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
functions
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
line haul
خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
function
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
functioned
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
ccitt v.
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
crankpin
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
quick disconnect
نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
presentation manager
تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
privilege
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
decisions
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
experimentation
ازمایش
g
ازمایش
vetting
ازمایش
examen
ازمایش
checking
ازمایش
assays
ازمایش
experiments
ازمایش
tests
ازمایش
experimenting
ازمایش
testing
ازمایش
experiment
ازمایش
assay
ازمایش
experimented
ازمایش
shyest
ازمایش
shyer
ازمایش
trial
ازمایش
shied
ازمایش
trials
ازمایش
shying
ازمایش
shies
ازمایش
shy
ازمایش
screening
ازمایش
tested
ازمایش
testing time
زمان ازمایش
tester
ازمایش کننده
tester
دستگاه ازمایش
testing load
بار ازمایش
testing of materials
ازمایش مصالح
testing of materials
ازمایش مواد
torsion test
ازمایش پیچش
gage
ازمایش کردن
testing stand
سکوی ازمایش
flattening test
ازمایش توزیعی
to bring to the proof
ازمایش کردن
testing stand
میز ازمایش
test specimen
نمونه ی ازمایش
examination of the soil
ازمایش خاک
explosion proof
ازمایش- انفجار
factorial design
ازمایش فاکتوریل
fatigue test
ازمایش خستگی
triaxial shear test
ازمایش سه محوری
triaxial test
ازمایش سه بعدی
two stage experiment
ازمایش دو مرحلهای
final test
ازمایش نهائی
drop test
ازمایش ضربهای
trial and error
ازمایش ولغزش
turing's test
ازمایش تورینگ
evaluation score
نمره ازمایش
triable
ازمایش کردنی
trial and erroe
ازمایش و خطا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com