English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
well راحت بسیارخوب
wells راحت بسیارخوب
Other Matches
plummiest بسیارخوب
very well <idiom> بسیارخوب
plummier بسیارخوب
wilco بسیارخوب
famously بسیارخوب
clinking بسیارخوب
to a miracle بسیارخوب
plummy بسیارخوب
immense بسیارخوب
full well بسیارخوب
excellent بسیارخوب شگرف
screamer نمونه بسیارخوب
excellently بسیارخوب بطورعالی یاپسندیده
he drives a roaring trade کاروبارش درکسب بسیارخوب است
rattle brained بی مغز چیزی که تغ تغ یاجغ جغ کند نمونه بسیارخوب
home like راحت
cosier راحت
homelike راحت
cosiness راحت
cosies راحت
cosiest راحت
beforehand راحت
cozier راحت
coziest راحت
comforting راحت
comforted راحت
comfort راحت
cuddly راحت
placid راحت
snug راحت
cosey راحت
cozy راحت
comforts راحت
convenient راحت
tranquillity راحت
cushier راحت
cushiest راحت
cushy راحت
cozies راحت
ease راحت
comfortable راحت
eased راحت
tranquility راحت
easing راحت
eases راحت
cosy راحت
Relax! راحت باش!
aforehand اماده راحت
accomodating راحت موافق
sportswear لباس راحت
parade rest راحت باش
show up <idiom> راحت دیدن
indolence راحت طلبی
bed of roses وضع راحت
commodiously بطور راحت
to set at ease راحت کردن
stand easy در جا راحت باش
light handed اسان راحت
lay on your oars راحت باش
to lie down راحت کردن
to be at ease راحت نبودن
easy circumstances زندگی راحت
cozily بطور راحت
to send to glory راحت کردن
couthie راحت ومطبوع
to take one's rest راحت کردن
set at ease راحت کردن
straightest راحت مرتب
relieving راحت کردن
relieves راحت کردن
relieve راحت کردن
breaks راحت باش
straight راحت مرتب
snug راحت واسوده
rests راحت باش
straighter راحت مرتب
break راحت باش
easy chairs صندلی راحت
easy chair صندلی راحت
rest راحت باش
fall up در جا راحت باش کردن
stand easy در جا راحت باش بایستید
easing اسودگی راحت کردن
dismass به راحت باش رفتن
eases اسودگی راحت کردن
eased اسودگی راحت کردن
leave alone <idiom> راحت گذاشتن (شخصی)
ease اسودگی راحت کردن
halts راحت باش کردن
halted راحت باش کردن
humane killer تپانچه راحت کشی
well lodged دارای منزل راحت
halt راحت باش کردن
Please make yourself comfortable. لطفا" راحت باشید
With an easy mind (conscience). با خیال (وجدان ) راحت
You neednt worry . Dont bother your head. خیالت راحت باشد
to take one's ease راحت شدن یا بودن
snugly بطور دنج یا راحت
jettisoned از شر چیزی راحت شدن
jettison از شر چیزی راحت شدن
I'm uneasy about it. من باهاش راحت نیستم.
easygoing <adj.> راحت [آسان گیر]
easy <adj.> راحت [آسان گیر]
easy-going <adj.> راحت [آسان گیر]
relaxed <adj.> راحت [آسان گیر]
jettisons از شر چیزی راحت شدن
jettisoning از شر چیزی راحت شدن
cuddle در بستر راحت غنودن
cuddled در بستر راحت غنودن
cuddles در بستر راحت غنودن
accommodatingly بطور موافق راحت
cuddling در بستر راحت غنودن
loped چهارنعل طبیعی و راحت اسب
To set someones mind at ease. خیال کسی را راحت کردن
lope چهارنعل طبیعی و راحت اسب
lopes چهارنعل طبیعی و راحت اسب
out of one's hair <idiom> ازشر کسی راحت شدن
loping چهارنعل طبیعی و راحت اسب
to sleep sound خواب راحت یاسنگین رفتن
alight راحت کردن تخفیف دادن
fall up درجا راحت باش بر هم زدن صف
easement راحت شدن از درد منزل
homey راحت واسوده خانه دار
coil up تجمع ستون در راحت باش
alights راحت کردن تخفیف دادن
alighting راحت کردن تخفیف دادن
cosily بطور راحت بطورگرم ونرم
alighted راحت کردن تخفیف دادن
to sleep like a baby <idiom> مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
Dont stand on ceremony. تشریفات را بگذار کنار ( راحت باش )
I feel relieved because of that issue! خیال من را از این بابت راحت کردی!
end in itself <idiom> مکان کافی برای راحت بودن
pipe down راحت باش دادن ساکت شدن
burke بطوراهسته وغیر مستقیم از شرکسی راحت شدن
This car can hold 6 persons comefortably. دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
She is comfortably off. ازنظرمالی راحت است ( تأمین مالی دارد )
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
on easy street <idiom> پول کافی برای زندگی راحت داشتن
give someone enough rope and they will hang themself <idiom> به کسی طناب بدی تا راحت خودش دار بزند
no joy without a نوش بانیش است راحت محض میسرنشودنیست به صامی
flagging قرار دادن یک نشانگر در یک موضوع تا بعداگ راحت پیدا شود
The hotel was home from home . هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
When we get this project off the ground we can relax. وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
user زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
Gezellig <adj.> دنج دلپذیر راحت. اشاره ضمنی به زمانی که با عزیزان بعد از چند وقت دوری میگذرانید.
users زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
suitcases نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
manager نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
managers نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
suitcase نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
conveniency راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
MMI سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
relax تمدد اعصاب کردن راحت کردن
relaxing تمدد اعصاب کردن راحت کردن
relaxes تمدد اعصاب کردن راحت کردن
lightens سبکبار کردن راحت کردن
lightening سبکبار کردن راحت کردن
lighten سبکبار کردن راحت کردن
lightened سبکبار کردن راحت کردن
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
directories روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com