Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
conveniency
راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
Other Matches
to disturb any one's privacy
کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
rest
اسایش
welfare
اسایش
comfortableness
اسایش
grith
اسایش
rests
اسایش
weals
اسایش
comfort
اسایش
comfortably
به اسایش
comforted
اسایش
comforts
اسایش
weal
اسایش
comforting
اسایش
comforted
اسایش دادن
tranquility
اسایش خاطر
flags of convenience
پرچم اسایش
flag of convenience
پرچم اسایش
comfort
اسایش دادن
easement
راحتی اسایش
reliever
اسایش دهنده
security
اسایش خاطر
comforting
اسایش دادن
comforts
اسایش دادن
heartsease
اسایش فکری
tranquillity
اسایش خاطر
relaxation time
زمان اسایش
the rough and the smooth
اسایش وسختی
relief
ترمیم اسایش خاطر
pest house
بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه
heart sease
اسایش قلب اسودگی خاطر
to i. upon any one's privacy
مخل تنهایی و اسایش کسی شدن
bother
زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothers
زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothering
زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothered
زحمت دادن مخل اسایش شدن
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
an intrusive person
کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود
unlawful assembly
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
to intrude upon a person
مخل اسایش کسی شدن مزاحم کسی شدن
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
he is now at rest
یا اسوده شد
reposed
اسوده
well-to-do
اسوده
better off
اسوده تر
at rest
اسوده
tranquil
اسوده
toilets
مستراح
privy
مستراح
cloaca
مستراح
lavatory
مستراح
lavatories
مستراح
loos
مستراح
watercloset
مستراح
latrine
مستراح
toilet
مستراح
john
مستراح
loo
مستراح
rest room
مستراح
johns
مستراح
toilette
مستراح
rest rooms
مستراح
toilets
مستراح ها
backhouse
مستراح
calmest
بی سروصدایی اسوده
snug
اسوده غنودن
easy
بی زحمت اسوده
calms
بی سروصدایی اسوده
calming
بی سروصدایی اسوده
he is comfortably off
فلانی اسوده یا
tranquil flow
جریان اسوده
woriless
بی غم اسوده بی اندیشه
calm
بی سروصدایی اسوده
set at rest
اسوده کردن
to set at ease
اسوده کردن
to set at rest
اسوده کردن
calmer
بی سروصدایی اسوده
set at ease
اسوده کردن
he got his quietus
اسوده شدن
happy life
زندگی اسوده
calmed
بی سروصدایی اسوده
easiest
بی زحمت اسوده
easier
بی زحمت اسوده
men's rooms
مستراح مردانه
cesspool
چاه مستراح
pissoir
مستراح عمومی
turkish closet
مستراح تخت
canning
مستراح صحرایی
cans
مستراح صحرایی
turkish closet
مستراح شرقی
night soil
برازی مستراح
septic tank
تانگ مستراح
cesspit
چاه مستراح
cesspits
چاه مستراح
latrine
مستراح عمومی
ladies' room
مستراح زنانه
men's room
مستراح مردانه
can
مستراح صحرایی
god rest his soul
روانش اسوده باد
he is now at rest
اکنون اسوده است
well off
دارای زندگی اسوده
to get anything out of the way
از کاری اسوده شدن
flaps
در پوش مستراح فرنگی
lavatories
دست شوئی با مستراح
flapped
در پوش مستراح فرنگی
powder rooms
مستراح یا توالت زنانه
powder room
مستراح یا توالت زنانه
trap
زانویی مستراح وغیره
lavatory
دست شوئی با مستراح
soil pipe
لوله فاضل اب مستراح
flap
در پوش مستراح فرنگی
ballcock
دستگاه فلاش مستراح
ballcocks
دستگاه فلاش مستراح
disquiet
ناراحت کردن اسوده نگذاشتن
to get rid of a person
از دست کسی اسوده شدن
to kill off
کشتن وازشران اسوده شدن
podded
دارای زندگی اسوده یا تامین شده
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
stool
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
beforehand
راحت
eased
راحت
home like
راحت
homelike
راحت
placid
راحت
cuddly
راحت
comfortable
راحت
cozy
راحت
cosiness
راحت
convenient
راحت
cosier
راحت
cosies
راحت
cosiest
راحت
cosy
راحت
cozier
راحت
tranquility
راحت
cozies
راحت
coziest
راحت
cosey
راحت
snug
راحت
tranquillity
راحت
easing
راحت
comforts
راحت
comforted
راحت
comforting
راحت
eases
راحت
comfort
راحت
ease
راحت
cushier
راحت
cushiest
راحت
cushy
راحت
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
set at ease
راحت کردن
to send to glory
راحت کردن
bed of roses
وضع راحت
commodiously
بطور راحت
break
راحت باش
breaks
راحت باش
stand easy
در جا راحت باش
light handed
اسان راحت
parade rest
راحت باش
easy chairs
صندلی راحت
cozily
بطور راحت
snug
راحت واسوده
lay on your oars
راحت باش
relieving
راحت کردن
relieve
راحت کردن
to set at ease
راحت کردن
accomodating
راحت موافق
to lie down
راحت کردن
to be at ease
راحت نبودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com