English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
Other Matches
honeycomb rediator رادیاتور با بافت کندوئی رادیاتور کندوئی
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
radiators رادیاتور
radiator رادیاتور
tubular radiator رادیاتور لولهای
radiator رادیاتور اتومبیل
radiator cowl درپوش رادیاتور
radiator cover روکش رادیاتور
radiator fan پروانه رادیاتور
radiators رادیاتور اتومبیل
electrode radiator رادیاتور الکترد
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
coolants مایع داخل رادیاتور
gilled radiator رادیاتور پره دار
radiators دما تاب رادیاتور
radiator coil لوله لاستیکی رادیاتور
coolant مایع داخل رادیاتور
radiator union پیچ و مهره رادیاتور
radiator دما تاب رادیاتور
radiator grille شبکه محافظ رادیاتور
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
radiator shutter پنجره فلزی محافظ رادیاتور
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
sables رنگ سیاه لباس سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
trunk بدنه
compartments بدنه
hulls بدنه
shafts بدنه
compartment بدنه
framework بدنه
contour بدنه
frameworks بدنه
trunks بدنه
casings بدنه
casing بدنه
shaft بدنه
housing بدنه
bridge deck بدنه پل
bodies بدنه
fuselage بدنه
fuselages بدنه
body بدنه
hull بدنه
stocked بدنه رنده
hulks بدنه کشتی
shaft بدنه چوبه
stock بدنه رنده
turbin casing بدنه توربین
hulk بدنه کشتی
to connect to frame اتصال به بدنه
loop body بدنه حلقه
tige بدنه ساقه
magnet case بدنه اهنربا
hull insurance بیمه بدنه
magnet housing بدنه اهنربا
monohull قایق با یک بدنه
motor casing بدنه موتور
revetment پوشش بدنه
head شبکه یا بدنه
pressure hull بدنه ضد فشار
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
pump casting بدنه پمپ
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
shafts بدنه چوبه
fuselage بدنه هواپیما
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
furnace body بدنه کوره
elevator casing بدنه بالابر
die stock بدنه رنده
costa تیغه در بدنه
cartridge shell بدنه پوکه
box type van body بدنه صندوق
airframe بدنه هواپیما
auto body sheet بدنه اتومبیل
automobile body sheet بدنه اتومبیل
buffer body بدنه دافع
fuselages بدنه هواپیما
ground اتصال بدنه
hull بدنه کشتی
gate leaf بدنه دریچه سد
shelling بدنه ساختمان
shell بدنه ساختمان
trunks بدنه ستون
hull column پایه بدنه
white body بدنه سفید
westwork بدنه غربی
hulls بدنه قایق
hulls بدنه کشتی
trunk بدنه ستون
hull بدنه قایق
shells بدنه ساختمان
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
freeboard بدنه فوقانی ناو
bottom line طناب زیر بدنه
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
hull down بدنه پشت حفاظ
engine block قالب یا بدنه موتور
multihull قایق با بیش از یک بدنه
saddletree بدنه چوبی زین
selected material لایه بدنه راه
thallus ساقه بدنه گیاه
seacock شیرهای بدنه ناو
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
heels قسمت عقبی بدنه قایق
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
heel قسمت عقبی بدنه قایق
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
bog سیاه اب
jet-black سیاه سیاه
swamped سیاه اب
grimy سیاه
swamp سیاه اب
quagmires سیاه اب
Negro سیاه
bogs سیاه اب
dogwood سیاه ال
mossy سیاه اب
marshes سیاه اب
marsh سیاه اب
quagmire سیاه اب
swamps سیاه اب
jetties سیاه
jetty سیاه
swamping سیاه اب
Negroes سیاه
ebon سیاه
blackest سیاه
blacker سیاه
pitchy سیاه
blacked سیاه
night black سیاه
sad coloured سیاه
pitch dark سیاه
sooty سیاه
glaucoma اب سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com