Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
Other Matches
nuclear radiation
تشعشع هستهای
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
flash
تشعشع
emissions
تشعشع
antiradiation
ضد تشعشع
total radiation
تشعشع کل
emission
تشعشع
flashed
تشعشع
radiation
تشعشع
flashes
تشعشع
radiational
تشعشع
luminance
تشعشع
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
potential barrier
سد هستهای
nuclear strike
تک هستهای
mononuclear
یک هستهای
atomic
هستهای
nuclear
هستهای
emitting
تشعشع کردن
radiation source
منبع تشعشع
emitted
تشعشع کردن
ray
روشنایی تشعشع
radiometer
تشعشع سنج
ray
تشعشع داشتن
auras
تشعشع نورانی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
space radiation
تشعشع رادیویی
dosimeter
تشعشع سنج
radiance
تابندگی تشعشع
neutron radiation
تشعشع نوترونی
radiation
تشعشع اتمی
thermal radiation
تشعشع حرارتی
scattered radiation
تشعشع پراکنده
aura
تشعشع نورانی
emit
تشعشع کردن
emitter
تشعشع کننده
emits
تشعشع کردن
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
radioscopy
تشعشع سنجی
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
radiation pressure
فشار تشعشع
glary
دارای تشعشع
fluorescence
تشعشع ماهتابی
x irradiation
تشعشع رونتگن
intensity of radiation
شدت تشعشع
prompt radiation
تشعشع کامل
radiators
تشعشع کننده
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
radiacmeter
تشعشع سنج
induced radiation
تشعشع القایی
radiancy
تابندگی تشعشع
radiation loss
تلف تشعشع
radiator
تشعشع کننده
refulgence
جلال تشعشع
fission
شکافت هستهای
nuclear transformation
تبدیل هستهای
nuclear structure
ساختار هستهای
thermonuclear
گرمای هستهای
nuclear reaction
واکنش هستهای
nuclear reactor
راکتور هستهای
nuclear reactor
واکنشگاه هستهای
nuclear engineering
تکنولوژی هستهای
nuclear electricity
الکتریسیته هستهای
nuclear pile
پیل هستهای
nuclear energy
انرژی هستهای
nuclear power
نیروی هستهای
nuclear fusion
ذوب هستهای
nuclear power
انرژی هستهای
nuclear power station
نیروگاه هستهای
fission
شکاف هستهای
nuclear reaction
فرایند هستهای
nucleonics
فیزیک هستهای
nuclear reactors
راکتور هستهای
nuclear fusion
همجوشی هستهای
nuclear fusion
گداخت هستهای
nuclear fusion
گداز هستهای
nuclear technology
تکنولوژی هستهای
transmutation
تبدیل هستهای
nuclear forces
نیروهای هستهای
nuclear fission
انشقاق هستهای
nuclear fission
شکافت هستهای
fission bomb
بمب هستهای
nuclear reactors
واکنشگاه هستهای
nuclear families
خانواده هستهای
nuclear family
خانواده هستهای
fusion
جوش هستهای
fusions
جوش هستهای
nuclear number
عدد هستهای
fission reactor
واکنشگاه هستهای
nuclear detector
اشکارساز هستهای
necleo synthesis
سنتز هستهای
mononuclear
سلول یک هستهای
core memory
حافظه هستهای
nuclear chemistry
شیمی هستهای
nuclear configuration
ترکیب هستهای
nuclear corrosion
فرسایش هستهای
core storage
انباره هستهای
radio active
دارای تشعشع اتمی
background count
عکس العمل تشعشع
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
radiant
تشعشع کننده حرارتی
directive radiation
تشعشع جهت دار
slugged
میزان سازی هستهای
internuclear distance
فاصله بین هستهای
fusion
عمل ترکیب هستهای
nuclear biological chemical
شیمیایی میکربی هستهای
thermonuclear
بمب هستهای حرارتی
nuclear power plant
تاسیسات انرژی هستهای
fusions
عمل ترکیب هستهای
slug
میزان سازی هستهای
thermonuclear reaction
واکنش گرما- هستهای
nuclear fusion energy
انرژی ذوب هستهای
nuclear binding energy
انرژی اتصال هستهای
fusion energy
انرژی همجوشی هستهای
nuclear power production
تولید انرژی هستهای
slugs
میزان سازی هستهای
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
glares
تابش خیره کننده تشعشع
glared
تابش خیره کننده تشعشع
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
glare
تابش خیره کننده تشعشع
attack nuclear carrier
ناو هواپیمابر افندی هستهای
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
nuclear submarine
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
fusion reactor
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
lymphocytosis
ازدیاد گلبولهای سفید یک هستهای خون
dwarf dud
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
fission
تجزیه بمب تجزیهای شکافت هستهای
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
nominal weapon
جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
elodea
جنس گیاهان کوچک و ابزی و تک هستهای درامریکا
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
endomixis
تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
induce
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
inducing
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
fission products
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
inductor
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
controlled thermonuclear reaction
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
pertinenet
مربوط
for
مربوط به
apposite
مربوط
proper
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
lineal
مربوط به خط
condequent
مربوط
pertaining
مربوط به
pertinent
مربوط به
coherent
مربوط
pertinent
مربوط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com