English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English Persian
To hold (keep) a secret close to ones chest. رازی درسینه نگهداشتن
Other Matches
Fully exposed (over-exposed)to the sun. درسینه آفتاب
sustains پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
haemothorax ریزش خون درسینه
jobot توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
fair play رازی
to let in to a secret با رازی اشناکردن
architect رازی گر راز
architects رازی گر راز
to let in to a secret محرم رازی کردن
to let on رازی را فاش کردن
bosoms رازی رادرسینه نهفتن
bosom رازی رادرسینه نهفتن
make no bones about something <idiom> هیچ رازی نداشتن
to betray a secret رازی را فاش ساختن
to keep things to oneself حفظ کردن [رازی]
to keep things to oneself نگه داشتن [رازی]
to let the cat out of the bag رازی رابویژه به ندانستگی فاش کردن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
preserve نگهداشتن
retention نگهداشتن
sustain نگهداشتن
sustained نگهداشتن
hold on نگهداشتن
preserves نگهداشتن
preserving نگهداشتن
sustains نگهداشتن
retains نگهداشتن
imprison نگهداشتن
retaining نگهداشتن
retained نگهداشتن
imprisoning نگهداشتن
retain نگهداشتن
bate نگهداشتن
to hold in restraint نگهداشتن
save نگهداشتن
saved نگهداشتن
saves نگهداشتن
reserve نگهداشتن
reserves نگهداشتن
reserving نگهداشتن
imprisons نگهداشتن
to take into custody نگهداشتن
holds نگهداشتن
hold نگهداشتن
to keep in d. نگهداشتن
chin زیرچانه نگهداشتن
tong باانبر نگهداشتن
locks محکم نگهداشتن
count out <idiom> بیرون نگهداشتن
hold over <idiom> طولانی نگهداشتن
lock محکم نگهداشتن
secure محکم نگهداشتن
secures محکم نگهداشتن
preserving باقی نگهداشتن
have custody of امانت نگهداشتن
retraining نگهداشتن در ندامتگاه
fid بامیله نگهداشتن
snubs نگهداشتن طناب
snubbing نگهداشتن طناب
sabbattize سبت نگهداشتن
station keeping در خط نگهداشتن ناو
preserve باقی نگهداشتن
snubbed نگهداشتن طناب
preserves باقی نگهداشتن
snub نگهداشتن طناب
chins زیرچانه نگهداشتن
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
l support نگهداشتن بصورت زاویه
to choke down بزحمت دردل نگهداشتن
surge تحت کشش نگهداشتن
surged تحت کشش نگهداشتن
surges تحت کشش نگهداشتن
desiccate در جای خشک نگهداشتن
propping نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped نگهداشتن پشتیبانی کردن
prop نگهداشتن پشتیبانی کردن
wage freeze ثابت نگهداشتن دستمزد
keep up <idiom> درشرایط عالی نگهداشتن
restrains نگهداشتن مهار کردن
float روی اب نگهداشتن شناور
floated روی اب نگهداشتن شناور
floats روی اب نگهداشتن شناور
grab گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
hold نگهداشتن پناهگاه گرفتن
holds نگهداشتن پناهگاه گرفتن
maintains نگهداشتن برقرار داشتن
maintained نگهداشتن برقرار داشتن
maintain نگهداشتن برقرار داشتن
grabbed گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
restraining نگهداشتن مهار کردن
restrain نگهداشتن مهار کردن
grabbing گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabs گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
locked up زیر قفل نگهداشتن
safeguards تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard تامین کردن امن نگهداشتن
to safeguard [against] امن نگهداشتن [علیه] [در برابر]
tallied تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallies تطبیق کردن حساب نگهداشتن
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
tally تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallying تطبیق کردن حساب نگهداشتن
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
heading hold روش ثابت نگهداشتن سمت پرواز
acquisitions پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
keep (someone) up <idiom> باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
To keep onesface ruddy by the slap it has receive. <proverb> با سیلى صورت خود را سرخ نگهداشتن .
acquisition پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
stall feed در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
preserve حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserves حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
stay سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
stayed سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
preserving حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
carry light نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
boost control سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
eat one's cake and have it too <idiom> هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
lay to قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
watch guard زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
lied نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
batten قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
nothing to the right دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
lies نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
screened ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
bolsters تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolstered تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
battens قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
screens ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
bolster تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
beechive spring فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
still fishing ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
demurrage بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
save face <idiom> خرید آبرو ،نگهداشتن آبرو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com