English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English Persian
By the way . Incidentally. راستی ( تا فراموش نکردم )
Other Matches
you are welcome کاری نکردم
I haven't done anything wrong. من هیچ خطایی [جرمی] نکردم.
you are welcome کاری نکردم اهمیت ندارد
i made little of it چندان سودی از ان نبردم استفادهای از ان نکردم
What did I tell you ? didnt I say so ? عرض نکردم ! (مگر بهت نگفتم )
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
verities راستی
in reality راستی
plumbness راستی
indeed راستی
verity راستی
your truly راستی
is that so? راستی
oh, by the way ها راستی
truths راستی
i say راستی !
in sad earnest راستی
by the bye راستی
verticality راستی
truth راستی
probity راستی
rectitude راستی
troth راستی
sooth راستی
straightness راستی
uprightness راستی
fidelity راستی
really راستی
rightness راستی
the trusty is that i forgot it راستی
rightism جناح راستی
rightists جناح راستی
right-wingers جناح راستی
right winger جناح راستی
indeed اره راستی
integrity راستی تمامیت
rightist جناح راستی
damchi راستی و درستی
rectitude راستی درستی
veracity راستی صحت
right-winger جناح راستی
It slipped my mind. آن را فراموش کردم.
to pass into silence فراموش شدن
absent-minded <idiom> فراموش خیال
absent-minded <idiom> فراموش کار
haunting فراموش نشدنی
Forgive and forget. <proverb> ببخش و فراموش کن.
slip one's mind <idiom> فراموش شده
let it lay <idiom> فراموش کردن
to fall in to oblivion فراموش شدن
forget فراموش کردن
never to be forgotten فراموش نشدنی
foregettable فراموش شدنی
forgetter فراموش کننده
disremember فراموش کردن
freemasons hall فراموش خانه
unforgettable فراموش نشدنی
forgot فراموش کرد
forgets فراموش کردن
the trusty is that i forgot it فراموش کردم
uprightaess درستی راستی عدالت
in the interests of truth برای خاطر راستی
i forgot all about it به کلی فراموش کردم
lose sight of <idiom> ندیدن ،فراموش کردن
forgotten فراموش کرده یا شده
myosote گل مرا فراموش مکن
forget-me-nots گل مرا فراموش مکن
forget-me-not گل مرا فراموش مکن
mouse ear گل مرا فراموش مکن
he was very kind indeed راستی چه اندازه مهربان بود
It is indeed a pity راستی که خیلی حیف است
thereis not a p of truth init ذرهای راستی دران نیست
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
Freemason عضو فراموش خانه فراماسیون
let bygones be bygones <idiom> فراموش کردن اتفاقات گذشته
the trusty is that i forgot it حقیقا امراینست که فراموش کردم
Freemasons عضو فراموش خانه فراماسیون
to mince matters از گفتن راستی فرو گذار کردن
honesty is the best policy عین مصلحت در راستی ودرستی است
skip it <idiom> همه چیز را درموردآن فراموش کردن
unlearns محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
Have you forgotten our drinks? آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
unlearn محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
We should not have lost sight of the fact that ... ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
unlearnt محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
mc carthyism سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
not to lose sight of ملاحظه کردن [به کسی یا چیزی] را فراموش نکردن
misremember غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
to lose track [of] فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
self forgetful نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
to lock somebody [yourself] out [of something] در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
think nothing of something <idiom> فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com