Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
rectum
راست روده
rectums
راست روده
Search result with all words
proctoptosis
سقوط روده راست
proctoscope
الت معاینه روده راست
He hasnt got a single straight intestine.
<proverb>
یک روده راست در شکمش نیست .
Other Matches
I´m as hungry as a horse.
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter
<idiom>
آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
dexiotropous
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
bi directional
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
plain dealing
معامله راست حسینی راست باز
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
right justify
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
gutting
روده
gut
روده
gut
دل و روده
guts
روده
gutting
دل و روده
gill
روده
guts
دل و روده
bowel
روده
ileum
چم روده
in a tangle
روده
enteron
روده
garbage
روده
bowels
روده
enterectomy
روده بری
cecum
روده کور
ascarid
کرم روده
large intestine
روده بزرگ
long windedness
روده درازی
enterology
روده شناسی
mesentery
روده بند
enterography
شرح روده ها
coecum
روده کور
ileum
روده دراز
enterocele
فتق روده
screaming
روده برکننده
colon
ستون روده
enteritis
اماس روده
guts
روده دراوردن از
jejunum
تهی روده
gut
روده دراوردن از
knuckles
قرحه روده
knuckle
قرحه روده
disembowels
روده دراوردن از
disembowelling
روده دراوردن از
viscerate
روده در اوردن از
enterotomy
عمل روده
yack
روده درازی
enterotomy
روده شکافی
colons
ستون روده
tormina
قولنج روده
hysterical
روده بر کننده
hysterically
روده بر کننده
caecum
روده کور
embowel
روده در اوردن از
haruspex
روده بین
disemboweling
روده دراوردن از
intestine
روده امعاء
disemboweled
روده دراوردن از
disembowel
روده دراوردن از
saburra
اخلاط روده
intestinal
روده دار
gutting
روده دراوردن از
purtenance
دل و روده متعلقات
small intestine
روده باریک
small intestine
روده کوچک
helminth
کرم روده
hindgut
روده خلفی
enteralgia
درد روده
disembowelled
روده دراوردن از
embowel
در روده گذاردن
intestines
روده امعاء
peritoneum
برون شامه روده ها
prolixity
پرگویی روده درازی
to set in a roar
از خنده روده برکردن
to split one's sides
از خنده روده برشدن
sidesplitting
روده براز خنده
to die of laughing
ارخنده روده برشدن
mesenteritis
اماس روده بند
mesenterical
وابسته به روده بند
mesenteric
وابسته به روده بند
jejunal
وابسته به روده تهی
large intestine
قولون روده فراخ
mesenteric
مانند روده بند
windbag
نطاق روده دراز
chatterboxes
ادم روده دراز
chatterbox
ادم روده دراز
chitlings
روده کوچک خوک
chitlins
روده کوچک خوک
chitterlings
روده کوچک خوک
duodenitis
اماس روده اثناعشر
in wards
شکمبه و روده واردات
gastrointestinal
مربوط به معده و روده
to roar with laughter
<idiom>
از خنده روده بر شدن
ileitis
اماس روده دراز
ileal
وابسته به روده دراز
ileac
وابسته به روده دراز
windbags
نطاق روده دراز
invagination
پیچ خوردن روده
endamoeba
امیب انگل روده
hookworm
نوعی کرم روده
eventration
بیرون ریختگی روده
octopuses
روده پای هشت پا
octopus
روده پای هشت پا
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
eventration
جنین بی شکم یابی روده
duodenum
روده اثنی عشر دوازدهه
eviscerate
روده یا چشم و غیره رادراوردن
yaks
وراجی کردن روده درازی
duodenums
روده اثنی عشر دوازدهه
yak
وراجی کردن روده درازی
prolix
خسته کننده روده دراز
colitis
ورم مخاط روده بزرگ
ileus
انسداد روده قولنج الیاوسی
typhlitis
اماس روده کور ورم اعور
sausage
روده محتوی گوشت چرخ شده
intussusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
introsusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
sausages
روده محتوی گوشت چرخ شده
roundworm
انواع کرم های گرد انگل روده
laparectomy
برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
pinworm
کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
entozoa
انگلهای داخلی بطور اعم وبخصوص کرمهای روده
catgut
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
wind bag
سخنران پرگو نطاق روده دراز کیسه باد سینه
vertically
راست
bee line
خط راست
bolt upright
راست
plain dealing
راست
blankly
سر راست
dextrogyrous
راست بر
forthrights
سر راست
beeline
خط راست
right footed
راست پا
upright
راست
wooden
راست
on end
راست
plumply
سر راست
rectilineal
راست خط
dextrorotatory
راست بر
plain spoken
یر راست
right back
بک راست
right face
به راست راست
apeak
راست
four-square
رک و راست
wrapover skirt
راست
prick
راست
wrapover top
راست
pricked
راست
freehearted
رک و راست
up front
رک و راست
pricking
راست
pricks
راست
candid
راست
erect
راست
erected
راست
erecting
راست
righting
راست
erects
راست
straightish
راست
straightish
سر راست
outspoken
رک و راست
turnabout
به راست راست
turnabouts
به راست راست
uninhibited
رک و راست
straight
راست
straighter
راست
straightest
راست
straightforward
راست
straightforward
رک سر راست
wrapover dress
راست
sheer
یک راست
righted
راست
vertical beam
راست رو
truer
راست
right turn
به راست راست
true
راست
directly
سر راست
truest
راست
right
راست
colons
نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
colon
نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
right
<adv.>
سمت راست
eton collan
یقه راست
rotation in a clockwise direction
گردش به راست
set right
راست کردن
orthopterous
راست بال
to turn left
[right]
به چپ
[راست]
پیچیدن
to the right
<adv.>
سمت راست
right atrium
آتریوم راست
on the right
<adv.>
سمت راست
ingenuousness
راست بازی
cross-brace
بادبند چپ و راست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com