English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (8 milliseconds)
English Persian
passive earth pressure رانش مقاوم خاک
Other Matches
hardened site حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
dry run رانش ازمایشی رانش تمرینی
thrust رانش
propulsion رانش
drifts رانش
drifting رانش
jet propulsion رانش جت
drifted رانش
drift رانش
ice pressure رانش یخ
ice load رانش یخ
thrusting رانش
thrusts رانش
buoyancy رانش
driving mechanism مکانیزم رانش
driving axle محور رانش
drive mechanism مکانیزم رانش
arch thrust رانش کمان
drive fit محل رانش
arch thrust رانش چفت
arch thrust رانش قوس
drifting key گووه رانش
checkout run رانش وارسی
continental drift رانش قارهای
drag coefficient ضریب رانش
drift test ازمایش رانش
drift velocity سرعت رانش
axial runout رانش محوری
earth load رانش خاک
outlet valve دریچه رانش
program run رانش برنامه
run book دفتر رانش
run time حین رانش
running time زمان رانش
test run رانش ازمایشی
thrust of the arch رانش قوس رانش قوس
drive shaft محور رانش
drive shafts محور رانش
machine run رانش ماشین
soil pressure رانش خاک
earth pressure رانش خاک
electron drift رانش الکترون
hydraulic oil روغن رانش
image drift رانش تصویر
input drift رانش اولیه
input drift رانش ورودی
drifting force نیروی رانش
trail run رانش ازمایشی
run time error خطای حین رانش
catenary suspension اویزش سیم رانش
drives رانش سواری دوندگی
active earth pressure رانش موثر خاک
runs رانش دایر بودن
outlet رانش ابگیر توزیع
outlets رانش ابگیر توزیع
run رانش دایر بودن
active earth pressure رانش محرک خاک
active earth pressure رانش کاری خاک
drive رانش سواری دوندگی
resistant مقاوم
tolerant مقاوم
renitent مقاوم
plasma plating مقاوم
resisters مقاوم
resister مقاوم
refractory مقاوم
resistors مقاوم
resistor مقاوم
rigid cores هستههای مقاوم
counterpoise نیروی مقاوم
weatherproof مقاوم در برابرهوا
adamantly مقاوم یکدنده
adamant مقاوم یکدنده
stand up <idiom> مقاوم بودن
resisting moment لنگر مقاوم
moment of resistence لنگر مقاوم
hardened site پایگاه مقاوم
water resistant مقاوم در برابر اب
forcing cone مخروط مقاوم
resistive force نیروی مقاوم
stabile مقاوم در برابرگرما
passive earth pressure فشار مقاوم خاک
windproof مقاوم در مقابل باد
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
shell proof مقاوم در مقابل گلوله
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
resistance to failure مقاوم در برابر ترک
resistance to cracking مقاوم در برابر شکستگی
torsion resistant مقاوم در برابر پیچش
wear resistant مقاوم در بربر سائیدگی
lightfast مقاوم در برابر نور
resistance to tempering مقاوم در برابر بازپخت
internal resisting moment لنگر مقاوم درونی
drag force نیروی مقاوم حرکت
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
heat fast paint رنگ مقاوم گرما
heat resisting steels فولادهای مقاوم حرارتی
creep resistant مقاوم در برابر خزش
thermistor الت مقاوم درمقابل برق
resistance to plastic deformation مقاوم در برابر تغییر شکل
resistors اسباب مقاوم دربرابر برق
defendant مقاوم درمقابل زور و فشار
defendants مقاوم درمقابل زور و فشار
resistor اسباب مقاوم دربرابر برق
deadman پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
acid resistant ماده مقاوم در برابر اسید
resister اسباب مقاوم دربرابر برق
stainless steel فولاد مقاوم در برابر خوردگی
resisters اسباب مقاوم دربرابر برق
fracture proof مقاوم در برابر شکستگی نشکن
insulant ماده مقاومت کننده مقاوم
earthquake proof foundation غیر مقاوم درمقابل زلزله
resistance to corrosion مقاوم در برابر زنگ زدگی
resistance to deflaction مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
acid fast مقاوم در برابر رنگ بری اسید
phosphate esters مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
cold wet clothing لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
incolen الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
monel الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
cassettes پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
pressure cabin هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
cassette پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
immune مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
stiff مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
plasma plating ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
stiffer مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
photoresist روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
cylinder liner رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
accelerators ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com