English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English Persian
bus driver راننده اتوبوس
Search result with all words
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
Other Matches
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
a bus اتوبوس
omnibuses اتوبوس
omnibus اتوبوس
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
bus اتوبوس
bussed اتوبوس
bused اتوبوس
buses اتوبوس
busing اتوبوس
busses اتوبوس
bussing اتوبوس
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
to go by bus با اتوبوس رفتن
space time اتوبوس فضایی
trolley car اتوبوس برقی
Airbus اتوبوس هوایی
Airbuses اتوبوس هوایی
minibuses اتوبوس کوچک
trolley bus اتوبوس برقی
trolley buses اتوبوس برقی
trolleybus اتوبوس برقی
carfare کرایه اتوبوس
bus terminal ایستگاه اتوبوس
bus bay ایستگاه اتوبوس
I drove the bus. من اتوبوس را راندم.
bus stop ایستگاه اتوبوس
queues صف اتوبوس و غیره
queueing صف اتوبوس و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
queue صف اتوبوس و غیره
bus stops ایستگاه اتوبوس
bodies اطاق اتوبوس
body اطاق اتوبوس
I went by bus. من با اتوبوس رفتم.
wheelman راننده
steersman راننده
pilots راننده
piloted راننده
pilot راننده
impelent راننده
motor man راننده
the man at the wheel راننده
driver راننده
wheelsman راننده
driving راننده
drivers راننده
helmsman راننده
helmsmen راننده
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
taximan راننده تاکسی
truckman راننده کامیون
train driver راننده قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
road hog <idiom> راننده بیابان
locomotive engineer [American E] راننده قطار
driver's mate شاگرد راننده
chauffeur راننده ماشین
chauffeured راننده ماشین
cabbie راننده تاکسی
driver راننده گرداننده
power plants پیش راننده
motorman راننده موتور
carter راننده گاری
chauffeuring راننده ماشین
chauffeurs راننده ماشین
trucker راننده کامیون
truckers راننده کامیون
hot shoe راننده زبردست
drive's cab اطاق راننده
drive's seat صندلی راننده
power unit پیش راننده
power plant پیش راننده
cabman راننده تاکسی
propulsive پیش راننده
bulldozerer راننده بولدوزر
drivers راننده گرداننده
cabbies راننده تاکسی
assistant driver کمک راننده
cabby راننده تاکسی
double decker اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
double-decker bus [DDB] اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
catch driver راننده اجیر ارابه
karter راننده اتومبیل کوچک
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
outboarder راننده قایق موتوری
repellents راننده بیزار کننده
timers وقت نگهدار هر راننده
timer وقت نگهدار هر راننده
pilots راننده قایق روی یخ
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
piloted راننده قایق روی یخ
pilot راننده قایق روی یخ
pick off رد شدن از راننده دیگر
repellent راننده بیزار کننده
hackney man راننده درشکه کرایهای
gondoliers راننده کرجی ونیزی
iceboater راننده قایق روی یخ
diver راننده قایق موتوری
gondolier راننده کرجی ونیزی
hackman راننده درشکه کرایهای
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Do I have to change busses? آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Is there a bus into town? آیا اتوبوس برای شهر هست؟
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpit محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
provisional driver راننده تازه کار ارابه
puntist راننده کرجی نام دارد
cockpits محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
road hog راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
To alight from a bus(tarin,car). پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
sidecar جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
sidecars جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
drafting راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
set down معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
side car جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
staging light چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
warm gas thruster جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
get off <idiom> پایین آمدن یا بیرون آمدن از (اتوبوس ،قطار)
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com