English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (10 milliseconds)
English Persian
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
Other Matches
bus driver راننده اتوبوس
osmosis راند
osmotic force نیروی راند
endosmose درون راند
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
omnibuses اتوبوس
omnibus اتوبوس
a bus اتوبوس
bussed اتوبوس
busing اتوبوس
buses اتوبوس
busses اتوبوس
bussing اتوبوس
bus اتوبوس
bused اتوبوس
minibuses اتوبوس کوچک
trolley bus اتوبوس برقی
trolley buses اتوبوس برقی
to go by bus با اتوبوس رفتن
Airbuses اتوبوس هوایی
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
I went by bus. من با اتوبوس رفتم.
I drove the bus. من اتوبوس را راندم.
space time اتوبوس فضایی
carfare کرایه اتوبوس
trolley car اتوبوس برقی
bus terminal ایستگاه اتوبوس
bus bay ایستگاه اتوبوس
trolleybus اتوبوس برقی
Airbus اتوبوس هوایی
bodies اطاق اتوبوس
queues صف اتوبوس و غیره
bus stop ایستگاه اتوبوس
bus stops ایستگاه اتوبوس
queueing صف اتوبوس و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
queue صف اتوبوس و غیره
body اطاق اتوبوس
piloted راننده
wheelsman راننده
wheelman راننده
pilot راننده
steersman راننده
pilots راننده
motor man راننده
driving راننده
helmsmen راننده
helmsman راننده
driver راننده
the man at the wheel راننده
drivers راننده
impelent راننده
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
road hog <idiom> راننده بیابان
railroad engineer [American E] راننده قطار
propulsive پیش راننده
taximan راننده تاکسی
truckman راننده کامیون
truckers راننده کامیون
driver راننده گرداننده
chauffeuring راننده ماشین
cabbie راننده تاکسی
cabbies راننده تاکسی
cabby راننده تاکسی
power plant پیش راننده
power plants پیش راننده
trucker راننده کامیون
chauffeurs راننده ماشین
locomotive engineer [American E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
train driver راننده قطار
chauffeur راننده ماشین
chauffeured راننده ماشین
cabman راننده تاکسی
driver's mate شاگرد راننده
drive's seat صندلی راننده
drivers راننده گرداننده
assistant driver کمک راننده
drive's cab اطاق راننده
hot shoe راننده زبردست
carter راننده گاری
bulldozerer راننده بولدوزر
power unit پیش راننده
motorman راننده موتور
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
double-decker bus [DDB] اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double decker اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
pilots راننده قایق روی یخ
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
piloted راننده قایق روی یخ
outboarder راننده قایق موتوری
pilot راننده قایق روی یخ
gondolier راننده کرجی ونیزی
pick off رد شدن از راننده دیگر
hackman راننده درشکه کرایهای
timer وقت نگهدار هر راننده
timers وقت نگهدار هر راننده
gondoliers راننده کرجی ونیزی
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
hackney man راننده درشکه کرایهای
repellents راننده بیزار کننده
repellent راننده بیزار کننده
diver راننده قایق موتوری
catch driver راننده اجیر ارابه
iceboater راننده قایق روی یخ
karter راننده اتومبیل کوچک
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
Do I have to change busses? آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Is there a bus into town? آیا اتوبوس برای شهر هست؟
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
puntist راننده کرجی نام دارد
provisional driver راننده تازه کار ارابه
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpit محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpits محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
road hog راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
To alight from a bus(tarin,car). پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
sidecar جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
sidecars جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
drafting راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
set down معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
side car جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
staging light چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
warm gas thruster جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
get off <idiom> پایین آمدن یا بیرون آمدن از (اتوبوس ،قطار)
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com