English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
English Persian
pilot راننده قایق روی یخ
piloted راننده قایق روی یخ
pilots راننده قایق روی یخ
iceboater راننده قایق روی یخ
Search result with all words
diver راننده قایق موتوری
outboarder راننده قایق موتوری
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
Other Matches
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
driving راننده
wheelman راننده
pilots راننده
helmsmen راننده
helmsman راننده
steersman راننده
motor man راننده
piloted راننده
pilot راننده
wheelsman راننده
impelent راننده
driver راننده
drivers راننده
the man at the wheel راننده
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
cabbies راننده تاکسی
driver's mate شاگرد راننده
drive's seat صندلی راننده
cabby راننده تاکسی
power plant پیش راننده
drive's cab اطاق راننده
drivers راننده گرداننده
road hog <idiom> راننده بیابان
propulsive پیش راننده
locomotive operator [British E] راننده قطار
power unit پیش راننده
carter راننده گاری
locomotive engineer [American E] راننده قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
power plants پیش راننده
cabbie راننده تاکسی
motorman راننده موتور
cabman راننده تاکسی
taximan راننده تاکسی
chauffeur راننده ماشین
chauffeured راننده ماشین
chauffeuring راننده ماشین
chauffeurs راننده ماشین
truckers راننده کامیون
hot shoe راننده زبردست
truckman راننده کامیون
locomotive driver [British E] راننده قطار
train driver راننده قطار
trucker راننده کامیون
bulldozerer راننده بولدوزر
driver راننده گرداننده
bus driver راننده اتوبوس
assistant driver کمک راننده
catch driver راننده اجیر ارابه
repellents راننده بیزار کننده
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
repellent راننده بیزار کننده
gondoliers راننده کرجی ونیزی
pick off رد شدن از راننده دیگر
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
gondolier راننده کرجی ونیزی
timers وقت نگهدار هر راننده
karter راننده اتومبیل کوچک
hackney man راننده درشکه کرایهای
hackman راننده درشکه کرایهای
timer وقت نگهدار هر راننده
puntist راننده کرجی نام دارد
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpits محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpit محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
provisional driver راننده تازه کار ارابه
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
road hog راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
sidecars جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
drafting راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
sidecar جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
set down معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
side car جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
staging light چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
warm gas thruster جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
boat tail دم قایق
boats قایق
caique قایق
ark قایق
outboard قایق
boatdeck پل قایق
bilge کف قایق
lighters قایق
boat قایق
ferry boat قایق
lighter قایق
barge قایق
barges قایق
barged قایق
capsizing برگشتن قایق
ferries قایق موتوری
capsizes برگشتن قایق
motorboats قایق موتوری
ferried قایق موتوری
single banked boat قایق تک پارو زن
capsize برگشتن قایق
lighter قایق باری
ladders پلکان قایق
capsized برگشتن قایق
ferry قایق موتوری
gripe بند قایق
sailboats قایق بادبانی
sailboats قایق بادی
lighter قایق بارکش
sterns عقب قایق
sternest عقب قایق
sterner عقب قایق
stern عقب قایق
aboard روی قایق
galley اشپزخانه قایق
fore جلوی قایق
four قایق 4 نفره
canoeist قایق ران
gripe تسمه قایق
lighters قایق باری
motorboat قایق موتوری
sailboat قایق بادی
ferrying قایق موتوری
boat-hooks هوک قایق
boat-hook چنگک قایق
soling قایق با 3 سرنشین
service craft قایق گشتی
boat plug پیته قایق
boatchock زین قایق
boat your oars پارو به قایق
boat work قایق بری
sloop قایق جنگی
boat-hook هوک قایق
beaching gear سرسره قایق
boat pool حوضچه قایق
boat hook هوک قایق
sloop قایق یک دکله
yachting قایق رانی
boat tail پاشنه قایق
piragua قایق ته پهن
sailing boat قایق بادبانی
pulling boat قایق پارویی
boat-hooks چنگک قایق
ladder پلکان قایق
aft عقب قایق
boat anchor لنگر قایق
boat boom بوم قایق
assault boat قایق هجومی
dinghy قایق تفریحی
boat call مخابره با قایق
lighters قایق بارکش
powerboat قایق موتوری
powerboats قایق موتوری
boat gang نگهبان قایق
dinghies قایق تفریحی
by the stern قایق سربالا در اب
boat hails شناسایی قایق
boat painter طناب قایق
seaboat قایق ترابری
sailing boats قایق بادبانی
boat skids گهواره قایق
forwarded جلو قایق
foldboat قایق تاشو
fore end aft درطول قایق
cradles زین قایق
cradled زین قایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com