English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
double cloister راهرو دو قسمتی
Other Matches
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
aisle راهرو
doors راهرو
gallery راهرو
lich gate راهرو
vestibules راهرو
vestibule راهرو
doorway راهرو
manwa راهرو
door راهرو
doorways راهرو
gully راهرو
gullies راهرو
gulleys راهرو
passageway راهرو
passageways راهرو
aisles راهرو
side aisle راهرو
corridor راهرو
passage way راهرو
gangways راهرو
gangways پل راهرو
gangway راهرو
gangway پل راهرو
corridors راهرو
galleries راهرو
adit راهرو
exhedra راهرو
lobby-entry راهرو
passages راهرو
passage راهرو
lobbied راهرو
door way راهرو
exedra راهرو
lobbies راهرو
gang way پل راهرو
lobby راهرو
light trap راهرو تاریکخانه
passages پاساژ راهرو
lobby راهرو دالان
passage سفردریا راهرو
lobbied راهرو دالان
entry ورود راهرو
gangways راهرو گذرگاه
lobbies راهرو دالان
lich-gate راهرو سرپوشیده
gangway راهرو گذرگاه
long gallery راهرو طویل
stairways راهرو پله
crazy paving راهرو - محلعبور
aisle راهرو هوایی
foyer راهرو بزرگ
galleried راهرو دار
passage پاساژ راهرو
cloister راهرو سرپوشیده
stairway راهرو پله
aisles راهرو هوایی
cat-walk راهرو باریک
passages سفردریا راهرو
coved vault طاق راهرو
runway راهرو ردپا
runways راهرو ردپا
cloisters راهرو سرپوشیده
catwalks راهرو باریک ناو
corridors غلام گردش راهرو
corridor غلام گردش راهرو
catwalk راهرو باریک ناو
back-aisle راهرو پشت کلیسا
pylons پیل یا تیر برق راهرو
deambulatory [راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
avenuse خیابان وسیع راهرو باغ
pylon پیل یا تیر برق راهرو
foyer مرکز اجتماع راهرو بزرگ
foyers مرکز اجتماع راهرو بزرگ
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
degagement [حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
Hallenkirche [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
hall-church [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
triploidy سه قسمتی
partite قسمتی
portion قسمتی
triplex سه قسمتی
portions قسمتی
esprit de corps روحیه قسمتی
esprit de corps حمیت قسمتی
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
split second قسمتی از ثانیه
esprit حمیت قسمتی
another guess قسمتی دیگر
legs قسمتی از مسابقه
leg قسمتی از مسابقه
pate سر یا قسمتی از سرانسان
spirit حمیت قسمتی
triploid سه قسمتی سه بخشی
tripartition سه قسمتی کردن
spirit de corps حمیت قسمتی
spirit de corps روحیه قسمتی
sectors قسمتی ازجبهه
sector قسمتی ازجبهه
partial بخشی قسمتی
flat قسمتی از یک عمارت
spiriting حمیت قسمتی
flattest قسمتی از یک عمارت
plank قسمتی ازبرنامه
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
expansion joint اتصال چند قسمتی
fractions کسر درصدی از قسمتی از
fraction کسر درصدی از قسمتی از
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
module قسمتی از سفینه فضایی
modules قسمتی از سفینه فضایی
lobotomies برش قسمتی از مغز
lobotomy برش قسمتی از مغز
aliquot part charge خرج چند قسمتی
creases قسمتی از زمین کریکت
creased قسمتی از زمین کریکت
crease قسمتی از زمین کریکت
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
creasing قسمتی از زمین کریکت
part [ial] payment of a fine پرداخت قسمتی از جریمه
section charge خرج چند قسمتی
zapping پاک نمودن قسمتی از برنامه
zap پاک نمودن قسمتی از برنامه
zaps پاک نمودن قسمتی از برنامه
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
hash mark قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
zapped پاک نمودن قسمتی از برنامه
baron شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
necks قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
neck قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
pneumonectomy قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
fractional damage خسارت وارده به قسمتی از وسیله
freeboard قسمتی از قایق که بیرون اب است
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
barons شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
aliquot propelling charge خرج پرتاب چند قسمتی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
cropped حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
fat bits بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
gastrectomy عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
cymric وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
flush خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
tail skid قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
flushes خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
flushing خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
crop حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crops حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
dairy قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
dairies قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
lectionary ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
dower قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
entablature قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
descender قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
targum ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
headstock قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
main yard قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
Please let me take a share in the expenses. اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
almonry [قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
vacuity قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
fermata تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
poking فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
bays قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
baying قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bayed قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bay قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
warheads قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
appendix قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
appendixes قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
warhead قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
beavers قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
beaver قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
accessory of section قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
skips ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com