English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
guidance راهنمای طرح ریزی راهنمایی
Other Matches
planning guidance راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
piloted راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilots راهنمای ناو راهنمایی کردن
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
planning directive دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
army training test راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
dovetail guide راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
commander's manual ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
job book کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
moulting پر ریزی موی ریزی
planning factor معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning comission هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
simplex method روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
orientates راهنمایی
orientate راهنمایی
admonition راهنمایی
a piece of advice یک راهنمایی
orientation راهنمایی
guidance راهنمایی
orientating راهنمایی
instructions راهنمایی
instruction راهنمایی
leading راهنمایی
steerage راهنمایی
wage price guideline راهنمای مزد
saint bernard سگ راهنمای کوهستان
training manual راهنمای اموزشی
radar beacon راهنمای رادار
shopwalker راهنمای مغازه
run manual راهنمای اجرا
dock master راهنمای حوض
floor walker راهنمای مغازه
telephone book راهنمای تلفن
ikons راهنمای انتخاب
pilots راهنمای ناوبری
double vee guide راهنمای وی دوبل
icon راهنمای انتخاب
piloted راهنمای ناوبری
card guide راهنمای کارت
pilot راهنمای ناوبری
icons راهنمای انتخاب
column ways راهنمای ستون
telephone books راهنمای تلفن
guide book راهنمای مسافران
janitor راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
piston guide راهنمای پیستون
buoy راهنمای شناور در اب
buoyed راهنمای شناور در اب
buoying راهنمای شناور در اب
buoys راهنمای شناور در اب
harbor master راهنمای بندر
janitors راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
push rod راهنمای سوپاپ
manual راهنمای کار
redirection راهنمایی مجدد
misguide بد راهنمایی کردن
vocational guidance راهنمایی شغلی
admonitions تذکر راهنمایی
instruction راهنمایی کردن
misdirection راهنمایی غلط
aims مراد راهنمایی
pilotage راهنمایی کشتی
aimed مراد راهنمایی
aim مراد راهنمایی
instructions راهنمایی کردن
main ی تر راهنمایی میکند
guidable قابل راهنمایی
intelligence office دفتر راهنمایی
marshals راهنمایی کردن با
marshalled راهنمایی کردن با
marshaling راهنمایی کردن با
marshaled راهنمایی کردن با
a quick word of advice یک راهنمایی کوچک
light چراغ راهنمایی
lighted چراغ راهنمایی
lightest چراغ راهنمایی
marshal راهنمایی کردن با
educational guidance راهنمایی اموزشی
directing راهنمایی کردن
traffic signal چراغ راهنمایی
indication signs علایم راهنمایی
guided راهنمایی کردن
heralding راهنمایی کردن
traffic light چراغ راهنمایی
heralds راهنمایی کردن
traffic lights چراغ راهنمایی
guide راهنمایی کردن
lead : راهنمایی رهبری
airt راهنمایی کردن
leads : راهنمایی رهبری
heralded راهنمایی کردن
guides راهنمایی کردن
conduce راهنمایی کردن
herald راهنمایی کردن
procedure manual کتاب راهنمای رویهای
leaders فشنگ راهنمای پیچی
telephone directories کتابچه راهنمای تلفن
telephone directory کتابچه راهنمای تلفن
leader فشنگ راهنمای پیچی
postal directory دفتر راهنمای پست
location diagram راهنمای اتصال نقشه
schedule فهرست راهنمای قانون
scheduled فهرست راهنمای قانون
schedules فهرست راهنمای قانون
guidebook کتاب راهنمای مسافران
guidebooks کتاب راهنمای مسافران
light buoy راهنمای شناور چراغدار
indexes نما راهنمای موضوعات
indexed نما راهنمای موضوعات
index نما راهنمای موضوعات
phone books کتاب راهنمای تلفن
signalled علامت راهنمای خودرو
signaled علامت راهنمای خودرو
systems manual کتاب راهنمای سیستم
signal علامت راهنمای خودرو
soldier's manual کتاب راهنمای سرباز
phone book کتاب راهنمای تلفن
damage control book راهنمای کنترل خسارات
refernce manual کتاب راهنمای مرجع
file directory فهرست یا راهنمای فایل
data directory فهرست راهنمای داده ها
sheave ریل راهنمای هواپیما
cutting guide راهنمای برش [ابزار]
child guidance clinic درمانگاه راهنمایی کودک
redirected دوباره راهنمایی کردن
directional وابسته به راهنمایی و هدایت
misdirects راهنمایی غلط کردن
redirect دوباره راهنمایی کردن
misdirecting راهنمایی غلط کردن
leading questions پرسش راهنمایی کننده
lead out of danger با راهنمایی از خطر رهانیدن
misdirected راهنمایی غلط کردن
misdirect راهنمایی غلط کردن
redirects دوباره راهنمایی کردن
redirecting دوباره راهنمایی کردن
leading question پرسش راهنمایی کننده
instruct اموختن به راهنمایی کردن
instructed اموختن به راهنمایی کردن
instructing اموختن به راهنمایی کردن
instructs اموختن به راهنمایی کردن
vehicle registration office اداره راهنمایی و رانندگی
guide راهنمایی کردن غلاف
guided راهنمایی کردن غلاف
department of motor vehicles [DMV] [American E] اداره راهنمایی و رانندگی
lead رهبری کردن راهنمایی
leads رهبری کردن راهنمایی
road traffic offences جرائم راهنمایی و رانندگی
guides راهنمایی کردن غلاف
directives راهنمای انجام کار دستورالعمل
finger post تیرپنجه دار راهنمای جاده
soldier's manual ائین نامه راهنمای سربازان
waybill خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
turn off guidance راهنمای تاکسی کردن هواپیما
user's manual کتاب راهنمای استفاده کننده
working plan نقشه اجرا راهنمای کار
directive راهنمای انجام کار دستورالعمل
concordance راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
watertight closure log دفتر راهنمای اب بندی ناو
manual دستورالعمل راهنمای انجام کار
concordances راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
quadrattrix راهنمای تربیع منحنی هادی
pilot's trace کالک راهنمای خلبان هواپیما
mutilation table جدول راهنمای بارگیری خودروها
photo index map نقشه راهنمای عکسهای هوائی
direct مستقیم راست راهنمایی کردن
directed مستقیم راست راهنمایی کردن
Road signs علائم راهنمایی و رانندگی جاده
guides راهنمایی کردن تعلیم دادن
beacon باچراغ یانشان راهنمایی کردن
guided راهنمایی کردن تعلیم دادن
beacons باچراغ یانشان راهنمایی کردن
guide راهنمایی کردن تعلیم دادن
directs مستقیم راست راهنمایی کردن
Turn left at the traffic lights. از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
to e. a person an a subject کسی را در موضوعی راهنمایی کردن
pathfinders راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
cookbook راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
Do you have a hotel guide? آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
reference line خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
pathfinder راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pace car اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
cookbooks راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
sailing directions راهنمای دریایی book pilot : syn
lane marker راهنمای معبر داخل میدان مین
advisory system سیستم خبرهای که کاربر را راهنمایی میکند
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
master plot نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
blinker چشم بند اسب چراغ راهنمای اتومبیل
instruction راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com