Dictiornary-Farsi | راهنمای ناو راهنمایی کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (21 milliseconds)

English	Persian
pilot	راهنمای ناو راهنمایی کردن
piloted	راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilots	راهنمای ناو راهنمایی کردن


Other Matches

guidance	راهنمای طرح ریزی راهنمایی
army training test	راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
dovetail guide	راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
staffing guide	کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
light lists	کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
commander's manual	ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
orient	جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting	جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients	جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
job book	کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
heralding	راهنمایی کردن
instructions	راهنمایی کردن
instruction	راهنمایی کردن
herald	راهنمایی کردن
marshal	راهنمایی کردن با
marshaled	راهنمایی کردن با
heralded	راهنمایی کردن
airt	راهنمایی کردن
heralds	راهنمایی کردن
marshaling	راهنمایی کردن با
marshalled	راهنمایی کردن با
marshals	راهنمایی کردن با
misguide	بد راهنمایی کردن
conduce	راهنمایی کردن
guided	راهنمایی کردن
guides	راهنمایی کردن
guide	راهنمایی کردن
directing	راهنمایی کردن
redirecting	دوباره راهنمایی کردن
guides	راهنمایی کردن غلاف
misdirected	راهنمایی غلط کردن
misdirecting	راهنمایی غلط کردن
leads	رهبری کردن راهنمایی
misdirect	راهنمایی غلط کردن
redirect	دوباره راهنمایی کردن
redirects	دوباره راهنمایی کردن
misdirects	راهنمایی غلط کردن
instruct	اموختن به راهنمایی کردن
instructs	اموختن به راهنمایی کردن
instructing	اموختن به راهنمایی کردن
lead	رهبری کردن راهنمایی
guide	راهنمایی کردن غلاف
redirected	دوباره راهنمایی کردن
instructed	اموختن به راهنمایی کردن
guided	راهنمایی کردن غلاف
turn off guidance	راهنمای تاکسی کردن هواپیما
directed	مستقیم راست راهنمایی کردن
to e. a person an a subject	کسی را در موضوعی راهنمایی کردن
guided	راهنمایی کردن تعلیم دادن
directs	مستقیم راست راهنمایی کردن
beacons	باچراغ یانشان راهنمایی کردن
beacon	باچراغ یانشان راهنمایی کردن
guide	راهنمایی کردن تعلیم دادن
direct	مستقیم راست راهنمایی کردن
guides	راهنمایی کردن تعلیم دادن
to bow in or out	با تکان سر کسیرا بدرون یابیرون راهنمایی کردن
call time	تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
lead	راهنمایی کردن هدایت کردن
usher	راهنمایی کردن یساولی کردن
steers	راهنمایی کردن هدایت کردن
steer	راهنمایی کردن هدایت کردن
steers	هدایت کردن راهنمایی کردن
steer	هدایت کردن راهنمایی کردن
steered	هدایت کردن راهنمایی کردن
cue	: اشاره کردن راهنمایی کردن
ushers	راهنمایی کردن یساولی کردن
ushering	راهنمایی کردن یساولی کردن
leads	راهنمایی کردن هدایت کردن
cues	: اشاره کردن راهنمایی کردن
ushered	راهنمایی کردن یساولی کردن
steered	راهنمایی کردن هدایت کردن
coast pilot	کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
planning guidance	راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
steerage	راهنمایی
guidance	راهنمایی
admonition	راهنمایی
orientation	راهنمایی
instruction	راهنمایی
orientating	راهنمایی
instructions	راهنمایی
orientate	راهنمایی
orientates	راهنمایی
leading	راهنمایی
a piece of advice	یک راهنمایی
piston guide	راهنمای پیستون
piloted	راهنمای ناوبری
buoying	راهنمای شناور در اب
push rod	راهنمای سوپاپ
radar beacon	راهنمای رادار
buoys	راهنمای شناور در اب
janitors	راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
buoyed	راهنمای شناور در اب
pilot	راهنمای ناوبری
manual	راهنمای کار
buoy	راهنمای شناور در اب
run manual	راهنمای اجرا
saint bernard	سگ راهنمای کوهستان
pilots	راهنمای ناوبری
column ways	راهنمای ستون
card guide	راهنمای کارت
telephone book	راهنمای تلفن
ikons	راهنمای انتخاب
double vee guide	راهنمای وی دوبل
floor walker	راهنمای مغازه
dock master	راهنمای حوض
shopwalker	راهنمای مغازه
janitor	راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
telephone books	راهنمای تلفن
guide book	راهنمای مسافران
icon	راهنمای انتخاب
harbor master	راهنمای بندر
wage price guideline	راهنمای مزد
training manual	راهنمای اموزشی
icons	راهنمای انتخاب
aim	مراد راهنمایی
aimed	مراد راهنمایی
aims	مراد راهنمایی
traffic lights	چراغ راهنمایی
lead	: راهنمایی رهبری
lighted	چراغ راهنمایی
lightest	چراغ راهنمایی
light	چراغ راهنمایی
traffic light	چراغ راهنمایی
admonitions	تذکر راهنمایی
leads	: راهنمایی رهبری
traffic signal	چراغ راهنمایی
misdirection	راهنمایی غلط
educational guidance	راهنمایی اموزشی
guidable	قابل راهنمایی
vocational guidance	راهنمایی شغلی
main	ی تر راهنمایی میکند
intelligence office	دفتر راهنمایی
indication signs	علایم راهنمایی
a quick word of advice	یک راهنمایی کوچک
pilotage	راهنمایی کشتی
redirection	راهنمایی مجدد
cutting guide	راهنمای برش [ابزار]
damage control book	راهنمای کنترل خسارات
leaders	فشنگ راهنمای پیچی
telephone directories	کتابچه راهنمای تلفن
schedules	فهرست راهنمای قانون
scheduled	فهرست راهنمای قانون
indexed	نما راهنمای موضوعات
file directory	فهرست یا راهنمای فایل
refernce manual	کتاب راهنمای مرجع
guidebook	کتاب راهنمای مسافران
indexes	نما راهنمای موضوعات
data directory	فهرست راهنمای داده ها
guidebooks	کتاب راهنمای مسافران
schedule	فهرست راهنمای قانون
telephone directory	کتابچه راهنمای تلفن
signalled	علامت راهنمای خودرو
signaled	علامت راهنمای خودرو
signal	علامت راهنمای خودرو
procedure manual	کتاب راهنمای رویهای
index	نما راهنمای موضوعات
location diagram	راهنمای اتصال نقشه
sheave	ریل راهنمای هواپیما
soldier's manual	کتاب راهنمای سرباز
phone book	کتاب راهنمای تلفن
postal directory	دفتر راهنمای پست
light buoy	راهنمای شناور چراغدار
phone books	کتاب راهنمای تلفن
leader	فشنگ راهنمای پیچی
systems manual	کتاب راهنمای سیستم
leading questions	پرسش راهنمایی کننده
leading question	پرسش راهنمایی کننده
directional	وابسته به راهنمایی و هدایت
child guidance clinic	درمانگاه راهنمایی کودک
road traffic offences	جرائم راهنمایی و رانندگی
vehicle registration office	اداره راهنمایی و رانندگی
lead out of danger	با راهنمایی از خطر رهانیدن
department of motor vehicles [DMV] [American E]	اداره راهنمایی و رانندگی
soldier's manual	ائین نامه راهنمای سربازان
pilot's trace	کالک راهنمای خلبان هواپیما
manual	دستورالعمل راهنمای انجام کار
directive	راهنمای انجام کار دستورالعمل
directives	راهنمای انجام کار دستورالعمل
concordances	راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
watertight closure log	دفتر راهنمای اب بندی ناو
finger post	تیرپنجه دار راهنمای جاده
quadrattrix	راهنمای تربیع منحنی هادی
waybill	خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
photo index map	نقشه راهنمای عکسهای هوائی
user's manual	کتاب راهنمای استفاده کننده
concordance	راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
mutilation table	جدول راهنمای بارگیری خودروها
basic planning guide	راهنمای اولیه طرح ریزی
working plan	نقشه اجرا راهنمای کار
Road signs	علائم راهنمایی و رانندگی جاده
Turn left at the traffic lights.	از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
Do you have a hotel guide?	آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
dsm	راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
pathfinders	راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
cookbooks	راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
portolano	راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
scenarios	زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
reference line	خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
pathfinder	راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
lane marker	راهنمای معبر داخل میدان مین