| Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| cookbook |
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه |
| cookbooks |
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| annotation |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
| annotations |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
| software |
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است |
| interactive |
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را |
| XMS |
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند |
| storage |
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,..... |
| scrolls |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
| scroll |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
| army training test |
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها |
| primer |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
| primers |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
| dovetail guide |
راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه |
| style sheet |
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد |
| MIDI Mapper |
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند |
| neural network |
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند |
| staffing guide |
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی |
| light lists |
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی |
| atomistics |
علم مربوط به شناسایی اتم واستفاده از نیروی اتمی |
| commander's manual |
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش |
| job book |
کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها |
| ri/sme |
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing |
| api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
| association for computers and humanities |
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد |
| coast pilot |
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی |
| automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
| source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
| object oriented |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
| new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
| swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
| job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
| planning guidance |
راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده |
| dynamic data exchange |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
| modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
| Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
| preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
| Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
| assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
| applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
| floor walker |
راهنمای مغازه |
| guide book |
راهنمای مسافران |
| janitor |
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه |
| janitors |
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه |
| wage price guideline |
راهنمای مزد |
| buoys |
راهنمای شناور در اب |
| buoying |
راهنمای شناور در اب |
| buoyed |
راهنمای شناور در اب |
| run manual |
راهنمای اجرا |
| piston guide |
راهنمای پیستون |
| buoy |
راهنمای شناور در اب |
| harbor master |
راهنمای بندر |
| saint bernard |
سگ راهنمای کوهستان |
| shopwalker |
راهنمای مغازه |
| icon |
راهنمای انتخاب |
| double vee guide |
راهنمای وی دوبل |
| push rod |
راهنمای سوپاپ |
| dock master |
راهنمای حوض |
| card guide |
راهنمای کارت |
| manual |
راهنمای کار |
| column ways |
راهنمای ستون |
| telephone books |
راهنمای تلفن |
| radar beacon |
راهنمای رادار |
| telephone book |
راهنمای تلفن |
| ikons |
راهنمای انتخاب |
| icons |
راهنمای انتخاب |
| training manual |
راهنمای اموزشی |
| piloted |
راهنمای ناوبری |
| pilots |
راهنمای ناوبری |
| pilot |
راهنمای ناوبری |
| telephone directories |
کتابچه راهنمای تلفن |
| signal |
علامت راهنمای خودرو |
| light buoy |
راهنمای شناور چراغدار |
| telephone directory |
کتابچه راهنمای تلفن |
cutting guide |
راهنمای برش [ابزار] |
| index |
نما راهنمای موضوعات |
| indexed |
نما راهنمای موضوعات |
| phone books |
کتاب راهنمای تلفن |
| indexes |
نما راهنمای موضوعات |
| sheave |
ریل راهنمای هواپیما |
| phone book |
کتاب راهنمای تلفن |
| location diagram |
راهنمای اتصال نقشه |
| soldier's manual |
کتاب راهنمای سرباز |
| data directory |
فهرست راهنمای داده ها |
| signalled |
علامت راهنمای خودرو |
| guidebooks |
کتاب راهنمای مسافران |
| guidebook |
کتاب راهنمای مسافران |
| damage control book |
راهنمای کنترل خسارات |
| procedure manual |
کتاب راهنمای رویهای |
leader |
فشنگ راهنمای پیچی |
| leaders |
فشنگ راهنمای پیچی |
| schedules |
فهرست راهنمای قانون |
| postal directory |
دفتر راهنمای پست |
| scheduled |
فهرست راهنمای قانون |
| systems manual |
کتاب راهنمای سیستم |
| file directory |
فهرست یا راهنمای فایل |
| signaled |
علامت راهنمای خودرو |
| schedule |
فهرست راهنمای قانون |
| refernce manual |
کتاب راهنمای مرجع |
| delivery terms |
نحوه تحویل |
| procedure |
نحوه عمل |
| usages |
نحوه استعمال |
| usage |
نحوه استعمال |
| dealing arrangments |
نحوه توزیع |
| turn off guidance |
راهنمای تاکسی کردن هواپیما |
| basic planning guide |
راهنمای اولیه طرح ریزی |
| mutilation table |
جدول راهنمای بارگیری خودروها |
| concordances |
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب |
| pilots |
راهنمای ناو راهنمایی کردن |
directive |
راهنمای انجام کار دستورالعمل |
| waybill |
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت |
| directives |
راهنمای انجام کار دستورالعمل |
| soldier's manual |
ائین نامه راهنمای سربازان |
| concordance |
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب |
| piloted |
راهنمای ناو راهنمایی کردن |
| photo index map |
نقشه راهنمای عکسهای هوائی |
| pilot's trace |
کالک راهنمای خلبان هواپیما |
| guidance |
راهنمای طرح ریزی راهنمایی |
| pilot |
راهنمای ناو راهنمایی کردن |
| quadrattrix |
راهنمای تربیع منحنی هادی |
| working plan |
نقشه اجرا راهنمای کار |
| watertight closure log |
دفتر راهنمای اب بندی ناو |
| user's manual |
کتاب راهنمای استفاده کننده |
| manual |
دستورالعمل راهنمای انجام کار |
| finger post |
تیرپنجه دار راهنمای جاده |
| syntax checker |
مقابله نحوه گری |
| line of duty |
نحوه انجام وفیفه |
| operations |
نحوه استفاده ازدستگاهها |
| ratings |
نحوه عملکرد مجاز |
| rating |
نحوه عملکرد مجاز |
| pace car |
اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه |
| pathfinder |
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی |
| pathfinders |
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی |
| portolano |
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر |
| scenarios |
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت |
| sailing directions |
راهنمای دریایی book pilot : syn |
| Do you have a hotel guide? |
آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟ |
| reference line |
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا |
| lane marker |
راهنمای معبر داخل میدان مین |
| scenario |
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت |
| dsm |
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی |
| structures |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
structure |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
| fitness report |
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی |
| relationships |
نحوه اتصال دو چیز مشابه |
| performances |
نحوه کار کسی یا چیزی |
planning |
سازماندهی نحوه انجام کاری |
| structuring |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
| relationship |
نحوه اتصال دو چیز مشابه |
| specific performance |
نحوه اجرای معین در قرارداد |
functional |
مربوط به نحوه کار چیزی |
| contract record |
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد |
| scenario |
طرح [نحوه رفتار] [سناریو] |
| scenarios |
طرح ها [نحوه رفتار] [سناریو] |
| performance |
نحوه کار کسی یا چیزی |
| commander's guidance |
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده |
| syllabary |
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات |
| master plot |
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی |
| blinker |
چشم بند اسب چراغ راهنمای اتومبیل |
| to tick |
کار کردن به نحوه ویژه یا درست |
| instructs |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
format |
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها |
| demonstrating |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
| demonstrates |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
| demonstrated |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
| demonstrate |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
| formats |
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها |
| instructing |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
| instruct |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
| instructed |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
| head stock |
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره |
| computerize |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| traces |
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری |
| pathfinder guidance |
هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب |
| computerizes |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| computerizing |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| trace |
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری |
| traced |
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری |
| computerising |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| computerises |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| computerised |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| manual |
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد |
direction |
دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند |
| consumer research |
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان |
| schematic |
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها |
| demo |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
| demonstration |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
| demonstrations |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
| business |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
| compiler |
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند |
| executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
| parameter |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |