Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English
Persian
sashay
راه پیمایی تفریحی
Other Matches
social
تفریحی
sportive
تفریحی
what a lark
چه تفریحی
amusement park
پارک تفریحی
sport fish
ماهیگیری تفریحی
amusement parks
پارک تفریحی
resourc
کار تفریحی
sportful
تفریحی خوشگذران
cabin cruiser
قایق تفریحی
cabin cruisers
قایق تفریحی
junket
سفر تفریحی
junkets
سفر تفریحی
dinghies
قایق تفریحی
dinghy
قایق تفریحی
measurement ofland
زمین پیمایی
marching
راه پیمایی
gunters chain
زنجیرزمین پیمایی
odometry
مسافت پیمایی
measuring rod
گز زمین پیمایی
levelling rod
زمین پیمایی
hypsometry
بلندی پیمایی
marches
راه پیمایی
march
راه پیمایی
marched
راه پیمایی
perambulation
زمین پیمایی
surveying
زمین پیمایی
stereometry
گنج پیمایی
yachting
مسافرت با قایق تفریحی
hacking
اسب سواری تفریحی
yachtsmen
صاحب کشتی تفریحی
day sailer
قایق بادبانی تفریحی
sported
تفریحی سرگرم کردن
yachtsman
صاحب کشتی تفریحی
sports
تفریحی سرگرم کردن
sport
تفریحی سرگرم کردن
ski tourer
اسکی باز تفریحی
keelboat
قایق تفریحی لنگردار
hobbyhorse
کار تفریحی سرگرمی
to cast the lead
ژرف پیمایی کردن
mountaineer
کوه پیمایی کردن
forced marching
راه پیمایی اجباری
fathoming
عمق پیمایی کردن
fathom
عمق پیمایی کردن
trudging
راه پیمایی بازحمت
fathomed
عمق پیمایی کردن
fathoms
عمق پیمایی کردن
trudges
راه پیمایی بازحمت
trudged
راه پیمایی بازحمت
surveys
زمین پیمایی مساحی
trudge
راه پیمایی بازحمت
mountaineers
کوه پیمایی کردن
surveyed
زمین پیمایی مساحی
survey
زمین پیمایی مساحی
sport
نمایش تفریحی بازی کردن
scow
وته پهن قایق تفریحی
sports
نمایش تفریحی بازی کردن
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
powerboat
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
donkey baseball
بیس بال تفریحی با الاغ
sported
نمایش تفریحی بازی کردن
impresario
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
powerboats
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
to play for love
تفریحی یا عشقی بازی کردن
craftshop
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
stereometry
حجم پیمایی جسم سنجی
fathoming
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
funeral march
راه پیمایی درمراسم جنازه
fathomed
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
geodetically
ازروی علم زمین پیمایی
fathoms
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathom
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
marching
ماه مارس راه پیمایی کردن
marches
ماه مارس راه پیمایی کردن
march
ماه مارس راه پیمایی کردن
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
marched
ماه مارس راه پیمایی کردن
dabbles
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
marina
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marinas
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dabble
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sports
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
dabbled
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sported
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sport
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
leagues
واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
geodetic
وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
jacob's staff
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
league
واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
geodesical
وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
package shows
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
hacked
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacks
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
minuteman
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com