Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (8 milliseconds)
English
Persian
alpheus
رب النوع رودخانه
Other Matches
afflux
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
momus
رب النوع
bacchvs
رب النوع باده
goddesses
ربه النوع
hygeia
رب النوع صحت
hypnos or nus
رب النوع خواب
goddess
ربه النوع
aeolus
رب النوع باد
bacchus
رب النوع شراب و باده
godhead
رب النوع جوهر الوهیت
vulcan
رب النوع اتش و فلزکاری
yama
یاما : رب النوع ارواح وداورمردگان
fauns
رب النوع مزارع وگله کوسفند
faun
رب النوع مزارع وگله کوسفند
terpsichore
رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
hygeian
وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
pandean
نام رب النوع چراگاه هاوجنگلها که نیمی ادم ونیمی بزبود
paphian
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
glacier
رودخانه یخ
glaciers
رودخانه یخ
rever
رودخانه
river line
خط رودخانه
river clay
گل رودخانه
rivers
رودخانه
river
رودخانه
river gravel
شن رودخانه
an open river
رودخانه باز
ostiary
دهانه رودخانه
levee
کناره رودخانه
potamology
مبحث رودخانه ها
river bank
ساحل رودخانه
lethe
اب رودخانه بزرخ
headwater
بالادست رودخانه
riparian
ساحل رودخانه زی
head stream
سرچشمه رودخانه
river line
خط ساحل رودخانه
river mouth
دهانه رودخانه
river profile
نیمرخ رودخانه
euphrates
رودخانه فرات
riverbed
بستر رودخانه
riverine
سواحل رودخانه
conferva
علف رودخانه
riverward
بطرف رودخانه
by water
از راه رودخانه
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
bight
پیچ رودخانه
stethe
ساحل رودخانه
the karoon river
رودخانه کارون
the river karoon
رودخانه کارون
low water
فروکش اب رودخانه
stream
رودخانه ابراهه
along the river
درامتداد رودخانه
river trip
مسافرت رودخانه ای
upstream
بالای رودخانه
water system
رودخانه و شعبات ان
river trip
گردش رودخانه ای
streams
رودخانه ابراهه
streamed
رودخانه ابراهه
strands
لایه رودخانه
strand
لایه رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
river bed
بستر رودخانه
river beds
بستر رودخانه
riparian
وابسته بکنار رودخانه
riparian
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
basins
حوزه رودخانه ابگیر
head water
قسمت بالادست رودخانه
basin
حوزه رودخانه ابگیر
head water
بالای رودخانه بالارود
forced crossing
عبور اجباری از رودخانه
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
naiad
حوری موجددریاچه رودخانه
chute
شیب تند رودخانه
levee
دیواره ساحلی رودخانه
keelboatman
کرجی بان رودخانه
keelboat
قایق پهن رودخانه
chutes
شیب تند رودخانه
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
upstream
مخالف جریان رودخانه
upstream
بالادست جریان رودخانه
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
river bed level
تراز بستر رودخانه
deliberate crossing
عبور با فرصت از رودخانه
sluggish stream
رودخانه با جریان کند
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
basin area
حوزه ابریز رودخانه
styx
رودخانه عالم اسفل
bank effect
اثر کناره رودخانه
riverain
ساکن ساحل رودخانه
hasty crossing
عبور تعجیلی از رودخانه
span
پل زدن روی رودخانه
spanned
پل زدن روی رودخانه
spanning
پل زدن روی رودخانه
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
fluvial
زیست کننده در رودخانه
spans
پل زدن روی رودخانه
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
river forcasting
پیش بینی جریان رودخانه
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
to fall down the river
باجریان رودخانه حرکت کردن
to clean arives
رودخانه ایی را لاروبی کردن
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
whitewater racing
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
fluviatile
نهری زندگی کننده در رودخانه
haugh
زمین رسوبی کنار رودخانه
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviomarine
درست شده رودخانه ودریا
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
bed building stage of river
تراز سطح متوسط اب رودخانه
detritus
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
hurst
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fluviograph
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviometer
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
holm
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watershed
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
watersheds
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
The teo countries are separated by this river.
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
How long is the River Nile?
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
gorge portion
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
effective snow melt
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riparian rights
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
riparian law
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
gauging station
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
estacade
سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
acheval
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
gauging section
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
ferrybridge
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
terrigenous
تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
alluviation
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
snag boat
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
caisson
اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
The Pied Piper of Hamelin
نی نواز هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferry
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman
بند یا سد رودخانه بند بان
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com