Dictiornary-Farsi | رجحان غذایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 108 (7 milliseconds)

English	Persian
food perference	رجحان غذایی


Other Matches

preference	رجحان
preminence	رجحان
privilege	رجحان
excellence	رجحان
preferences	رجحان
distinctions	رجحان
distinction	رجحان
predominancy	رجحان
predominance	رجحان
preferences	رجحان ترجیح
preference function	تابع رجحان
predilection	رجحان برگزیدگی
predilections	رجحان برگزیدگی
revealed preference	رجحان اشکار
preference	رجحان ترجیح
time preference	رجحان زمانی
preferable	دارای رجحان
liquidity preference theory	نظریه رجحان نقدینگی
liquidity preference function	تابع رجحان نقدینگی
consumer preference	رجحان مصرف کننده
kuder preference record	رجحان سنج کودر
prefers	رجحان دادن برگزیدن
preferring	رجحان دادن برگزیدن
prefer	رجحان دادن برگزیدن
time preference theory of interest	نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
verism	رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
alimentary	غذایی
messes	هم غذایی
mess	هم غذایی
trophic	غذایی
dietetical	غذایی
alimental	غذایی
food packet	بسته غذایی
food industries	صنایع غذایی
food dtufe stuff	ماده غذایی
food deprivation	محرومیت غذایی
food chains	زنجیره غذایی
food preference	پسند غذایی
food program	برنامه غذایی
nutritiveness	خاصیت غذایی
lymph	شیره غذایی
food web	شبکه غذایی
food pyramid	هرم غذایی
food chain	زنجیره غذایی
foodstuffs	ماده غذایی
rations	جیره غذایی
dieted	رژیم غذایی
dieted	برنامه غذایی
diet	رژیم غذایی
ration	جیره غذایی
rationed	جیره غذایی
food poisoning	مسمویت غذایی
dieting	برنامه غذایی
dieting	رژیم غذایی
diets	رژیم غذایی
diets	برنامه غذایی
regimens	پرهیز غذایی
foodstuff	ماده غذایی
regimen	پرهیز غذایی
diet	برنامه غذایی
macronutrient	عنصر غذایی پر مصرف
dietetic	وابسته به رژیم غذایی
micronutrient	عنصر غذایی کم مصرف
I'm on a diet.	من رژیم غذایی دارم.
Adulterated foodstuff.	مواد غذایی تقلبی
provision room	انبار مواد غذایی
dietetics	برنامه ریزی غذایی
grazing food chain	زنجیره غذایی چرندگان
botulism	مسمومیت غذایی حاد
annual food plan	برنامه غذایی سالیانه
dietary	مربوط به رژیم غذایی
dailgy food allowance	جیره غذایی روزانه
ration factor	ضریب اماد جیره غذایی
table of food equivalents	جدول ارزش جیره غذایی
stirabout	غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
ration basis	مبنای محاسبه جیره غذایی
nutrient	ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrients	ماده مقوی از لحاظ غذایی
master menu	برنامه غذایی اصلی یکان
sitology	علم تغذیه ورژیم غذایی
commissary store annex	شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
convenience food	غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience foods	غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
self digestion	جذب خود بخود مواد غذایی
malnutrition	تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
to have the munchies for something	یکدفعه هوس چیزی [غذایی] را کردن
cure meat	نمک سود کردن مواد غذایی
dietetics	فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
ration scale	مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu	لیست مبنای جیره غذایی اصلی
I musn't eat food containing ...	من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
ration credit	تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
packed lunch	غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
air superiority	برتری موقت هوایی رجحان هوایی
commissary	فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries	فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
In the long run fatty food makes your arteries clog up.	در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
k ration	بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
cereal	حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals	حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
fudge	غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged	غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges	غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging	غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
agrobiology	مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
brunch	غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches	غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود