Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
Other Matches
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
merman
مخلوق نیمه ماهی ونیمه مرد
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
moiety
نیمه
part way
نیمه
division line
خط نیمه
half deck
نیمه پل
stiffish
نیمه شق
semi
نیمه
midnight
نیمه شب
mid-
نیمه
mid
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
semis
نیمه
semicrystalline
نیمه بلورین
semicrystalline
نیمه متبلور
semi-conscious
نیمه هشیار
semi official
نیمه رسمی
semi-conscious
نیمه بیهوش
semi-conscious
در حال نیمه غش
semidetached
نیمه مجزا
semiconscious
نیمه هوشیار
semifixed
نیمه ثابت
semifinal
نیمه نهایی
semierect
نیمه قائم
semierect
نیمه ایستاده
semidomesticated
نیمه اهلی
inchoate
نیمه تمام
partial
نیمه کامل
semidome
نیمه گنبد
semi mechanization
نیمه مکانیزه
semidivine
نیمه خدا
semidivine
نیمه الهی
semi-final
نیمه نهایی
second half
نیمه دوم
semiconscious
نیمه بیهوش
quasi convex
نیمه محدب
semiarid
نیمه خشک
semi literate
نیمه نویسا
underemployed
نیمه کار
semi independent
نیمه مستقل
semi conductor
نیمه هادی
semicivilized
نیمه متمدن
semiautomatic
نیمه خودکار
semicinductor
نیمه رسانا
semiarboreal
نیمه درختی
sub-tropical
نیمه حاره
semiaquatic
نیمه ابزی
semiconscious
نیمه اگاه
semi-precious
نیمه بهادار
semi-precious
نیمه گرانبها
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
semi skilled
نیمه ماهر
semicolonial
نیمه مستعمره
semicolonial
نیمه ازاد
foreconscious
نیمه هشیاری
semi trailer
نیمه یدک
semiactive
نیمه فعال
semicinductor
نیمه هادی
midsummer
نیمه تابستان
subliminally
نیمه خوداگاه
semivitrified
نیمه شیشهای
before mid night
قبل از نیمه شب
semitropic
نیمه گرمسیری
semitransparent
نیمه شفاف
half-timbered
نیمه چوبی
semitranslucent
نیمه شفاف
semitranslucent
نیمه کدر
subfossil
نیمه سنگواره
semiterrestrial
نیمه خاکی
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semisynthetic
نیمه مصنوعی
semisolid
نیمه جامد
brow ague
درد نیمه سر
shaly clay
رس نیمه بلوری
solid state
نیمه هادی
subliminal
نیمه خوداگاه
midway
نیمه راه
semis
نیمه تاحدی
semi
نیمه تاحدی
semi finals
نیمه نهایی
semi-finals
نیمه نهایی
subsaline
نیمه شور
subovate
نیمه بیضی
halfway
نیمه راه
subarid
نیمه خشک
subadult
نیمه بالغ
subacute
نیمه حاد
backcourt
نیمه دفاعی
semiskilled
نیمه ماهر
semirigid
نیمه سخت
semireligious
نیمه مذهبی
demigod
نیمه خدا
semihard
نیمه محکم
half-mast
نیمه افراشتن
half-mast
نیمه افراشتگی
semihard
نیمه سخت
semigloss
نیمه شفاف
semigloss
نیمه درخشان
semiofficial
نیمه رسمی
semiformal
نیمه رسمی
semifluid
نیمه ابکی
parboils
نیمه پختن
parboiling
نیمه پختن
parboiled
نیمه پختن
semilate
نیمه دیررس
semiliquid
نیمه مایع
semipublic
نیمه همگانی
semipro
نیمه حرفهای
semiprivate
نیمه خصوصی
semipermeable
نیمه تراوا
semipermanent
نیمه جاودان
semiparasitic
نیمه انگلی
semiopaque
نیمه کدر
semiopaque
نیمه شفاف
semimobile
نیمه متحرک
semilustrous
نیمه درخشنده
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
semilog
نیمه لگاریتمی
parboil
نیمه پختن
dwarf wall
دیوار نیمه
quasi private
نیمه خصوصی
translucent
نیمه شفاف
quasi public
نیمه دولتی
quasi public
نیمه عمومی
preconscious
نیمه هشیار
middle watch
نگهبانی نیمه شب
midyear
نیمه سال
midwatch
پاس نیمه شب
half faced
نیمه کاره
nocturn
عبادت نیمه شب
half time
نیمه بازی
half-bat
آجر نیمه
half-column
نیمه ستون
partial fixing
نیمه گیرداری
part-time
نیمه وقت
part time
نیمه وقت
half-time
نیمه نخست
first half
نیمه نخست
half way
نیمه راه
partially hearing
نیمه شنوا
partially sighted
نیمه بینا
megrim
درد نیمه سر
aileron
نیمه لچکی
drafted
نیمه نهایی
aileron
نیمه سنتوری
half
نیمه نخست
drafts
نیمه نهایی
half tracked
نیمه شنی
left heart
نیمه چپ قلب
subconsciously
نیمه هشیار
subconsciously
نیمه اگاه
subconscious
نیمه اگاه
draft
نیمه نهایی
subconscious
نیمه هشیار
halvers
نیمه مشترک
half mast high
نیمه افراشته
half loaded
سلاح نیمه پر
quasi commercial
نیمه بازرگانی
quasi concave
نیمه مقعر
perforated cutoff
دیواره نیمه تراوا
half-mast
پرچم نیمه افراشته
half cloverload junction
چهارراه نیمه شبدری
part time job
کار نیمه وقت
semi logarithmic paper
کاغذ نیمه لگاریتمی
rats
رفیق نیمه راه
part time work
کار نیمه وقت
partially drowned jet
فوران نیمه مستغرق
semifixed
مهمات نیمه ثابت
draft report
گزارش نیمه نهایی
halving method
روش دو نیمه سازی
partial
نیمه کاره بخشی از
part time job
شغل نیمه وقت
demi-metope
[نیمه چهارگوش افریز]
backcourt
نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
solid state cartridge
کارتریج نیمه هادی
split half method
روش دو نیمه کردن
split wheel
چرخ نیمه یا نصفه
subception
ادراک نیمه هشیار
submediterranean climate
اقلیم نیمه مدیترانهای
intermediate stock
کالاهای نیمه تمام
subsaturated
نیمه اشباع شده
beauty sleep
خواب پیش از نیمه شب
fair-weather friend
رفیق نیمه راهه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com