English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (3 milliseconds)
English Persian
diamond pass رخده الماسی
Other Matches
flat pass رخده مسطح
dull finish رخده مرده
cogging pass رخده شمش
wire rod pass رخده سیم
roll pass رخده نورد
diamond pass کالیبر الماسی
diamond polishing پرداخت الماسی
mascle الماسی شکل
diamond drill مته الماسی
quarries شیشه الماسی چهارگوش
bort خرده الماسی تراشدار
quarrying شیشه الماسی چهارگوش
quarry شیشه الماسی چهارگوش
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Mina-khani design طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com