Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
gaberdine
ردای بلند
long robe
ردای بلند
Other Matches
paludament
ردای جنگی
copartnership
ردای روحانی
redeye
موشک ردای
inverness
یکجور ردای بی استین مردانه
surplice
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
surplices
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
soutane
ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
toga
ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas
ردای بی استین لباس رسمی قضات
pallium
ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
scapular
عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
high grown
بلند قد
longer
بلند
loudspeaker
بلند گو
pointers
خط کش بلند
eton collan
بلند
longs
بلند
longest
بلند
talll
بلند
taller
بلند
talll
قد بلند
longed
بلند
long-
بلند
long
بلند
towering
بلند
amplifiers
بلند گو
legged
پا بلند
rumbustious
بلند
lengthwise
بلند
pointer
خط کش بلند
aloud
بلند
loudly
بلند
mouth filling
بلند
loud speaker
بلند گو
tallest
قد بلند
tallest
بلند
taller
قد بلند
grandiose
بلند
loftily
بلند
willowy
بلند
skyscraper
بلند
skyscrapers
بلند
tall
بلند
tall
قد بلند
amplifier
بلند گو
soaring
بلند
eminent
بلند
vociferous
بلند
megaphones
بلند گو
high (1 9 to 36)
بلند
megaphone
بلند گو
highs
بلند
high
بلند
highest
بلند
highfalutin
بلند
forte
بلند
uplands
بلند
fortes
بلند
upland
بلند
lofty
بلند بزرگ
lofty
بلند پایه
exalting
بلند کردن
alto relievo
برجسته بلند
alp
قله بلند
alp
کوه بلند
liberals
نظر بلند
liberal
نظر بلند
heaved
بلند کردن
ascended
بلند شدن
rough
پست و بلند
roughest
پست و بلند
ascend
بلند شدن
ascends
بلند شدن
riser
بلند شونده
gauntlet
دستکش بلند
magnanimity
بلند همتی
gauntlets
دستکش بلند
exalts
بلند کردن
exalt
بلند کردن
screeching
صدای بلند
clarion
شیپور بلند
coamings
لبه بلند
raised kerb
جدول بلند
screeches
صدای بلند
screeched
صدای بلند
screech
صدای بلند
downland
چراگاه بلند
chivalric
بلند همت
capote
شنل بلند
boisterous laughter
خنده بلند
arising
بلند شدن
arises
بلند شدن
blast furnace coke
کک کوره بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
aquacade
فوارهء بلند
banquette
زمین بلند
arise
بلند شدن
bigmouthed
صدا بلند
heave
بلند کردن
fortes
موسیقی بلند
ambition
بلند همتی
surge
موج بلند
heightens
بلند کردن
toss
ضربه بلند
levitating
بلند شدن
levitates
بلند شدن
levitated
بلند شدن
levitate
بلند شدن
surged
موج بلند
surges
موج بلند
tossing
ضربه بلند
forte
موسیقی بلند
elevated
بلند مرتبه
tore
علف بلند
uplands
زمین بلند
upland
زمین بلند
tossed
ضربه بلند
sonorous
قلنبه بلند
tosses
ضربه بلند
elevating
بلند کردن
heightened
بلند کردن
hoisted
بلند کردن
hoists
بلند کردن
heist
بلند کردن
heighten
بلند کردن
hoist
بلند کردن
heightening
بلند کردن
promontory
دماغه بلند
ambition
بلند پروازی
ambitions
بلند همتی
ambitions
بلند پروازی
elevates
بلند کردن
promontories
دماغه بلند
elevate
بلند کردن
heists
بلند کردن
to kick up
با پا بلند کردن
top-level
بلند پایه
yuk
خندهی بلند
To do something slapdash.
سر بلند بودن
low-rise
نه بسیار بلند
high-rise
ساختمان بلند
to read out
بلند خواندن
to throw up
بلند کردن
tor
صخره بلند
upraise
بلند کردن
uprear
بلند شدن
vociferant
با صدای بلند
walk off with
بلند کردن
belly laugh
خندهی بلند
belly laughs
خندهی بلند
big-hearted
نظر بلند
long run
[American E]
<adj.>
بلند مدت
long term
<adj.>
بلند مدت
aspirational
[British E]
<adj.>
بلند همت
aspirational
[British E]
<adj.>
بلند پرواز
banquet
زمین بلند
banquette
زمین بلند
bell-tower
برج بلند
choir-stall
صندلی بلند
crepido
پی پایه بلند
throw up
بلند کردن
elevated ground
زمین بلند
high pass
پاس بلند
high rise block
ساختمان بلند
hip boot
چکمه بلند ضد اب
hornblends
هرن بلند
icarian
بلند پرواز
inextenso
کاملا بلند
jointing plane
رنده بلند
keep down
بلند نشوید
large hearted
نظر بلند
lifter
بلند کننده
high hurle
مانع بلند
high hat
کلاه بلند
gantelope
دستکش بلند
gantlope
دستکش بلند
giant swing
تاب بلند
gigas
رویش بلند تر
grandiloquence
بلند پروازی
hessian boot
چکمه بلند
high crowned
نوک بلند
high flying
بلند پرواز
high flying
بلند خیال
high grown
بلند بالا
long burst
رگبار بلند
long haul
خط سیر بلند
long run
بلند مدت
plyanthus
پامچال بلند
prolong blast
سوت بلند
quick time
سر قدم بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com