Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English
Persian
copartnership
ردای روحانی
Other Matches
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
redeye
موشک ردای
gaberdine
ردای بلند
paludament
ردای جنگی
long robe
ردای بلند
surplice
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
surplices
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
soutane
ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
inverness
یکجور ردای بی استین مردانه
togas
ردای بی استین لباس رسمی قضات
toga
ردای بی استین لباس رسمی قضات
pallium
ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
scapular
عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
spiritual
روحانی
marabout
روحانی
spiritualist
روحانی
marabou
روحانی
spiritualists
روحانی
herdsman
روحانی
unworldly
روحانی
ethereal
روحانی
etherean
روحانی
clergymen
روحانی
clergyman
روحانی
sacred
روحانی
anagogic
روحانی
unwordly
روحانی
unfrocked
روحانی
herdsmen
روحانی
heavenly
روحانی
spiritually
روحانی
spiritual
روحانی معنوی
perdition
مرگ روحانی
etherealize
روحانی کردن
lays
غیر روحانی
heavenliness
روحانی الوهیت
hierarch
رئیس روحانی
spirituality
عالم روحانی
temporal
غیر روحانی
pastors
پیشوای روحانی
laywoman
زن غیر روحانی
hymn
سرود روحانی
spirilual nutriment
غذای روحانی
padres
پدر روحانی
padre
پدر روحانی
spiritualize
روحانی کردن
pastor
پیشوای روحانی
lay
غیر روحانی
charisma
جذبه روحانی
hymns
سرود روحانی
residentiary
روحانی مقیم
pastorate
پیشوایی روحانی
pater
پدر روحانی
prelacy
حکومت روحانی
hiearchic
وابسته به سران روحانی
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
laicism
غیر روحانی بودن
twice born
تولدتازه روحانی یافته
deconsecrate
غیر روحانی کردن
subdeacon
معاون گماشته روحانی
spirituous
دارای حالت روحانی
rapture
شعف وخلسه روحانی
secular songs
سرودهای غیر روحانی
inquisitional
وابسته به دادگاه روحانی
spiritualization
جنبه روحانی دادن به
pneumatology
مبحث موجودات روحانی
gnosticism
فلسفه عرفانی یا روحانی
heavens
خدا عالم روحانی
rapture
وجد روحانی ربایش
priests
روحانی کشیشی کردن
secularised
غیر روحانی کردن
laymen
شخص غیر روحانی
layman
شخص غیر روحانی
secularize
غیر روحانی کردن
secularized
غیر روحانی کردن
secularizes
غیر روحانی کردن
heaven
خدا عالم روحانی
secularises
غیر روحانی کردن
raptures
شعف وخلسه روحانی
raptures
وجد روحانی ربایش
religious
تارک دنیا روحانی
priest
روحانی کشیشی کردن
apostles
عالیترین مرجع روحانی
secularizing
غیر روحانی کردن
apostle
عالیترین مرجع روحانی
secularising
غیر روحانی کردن
minor order
صفوف روحانی پایین درجه
regenerated
زندگی تازه و روحانی یافته
laity
مردم غیر روحانی ناشی
regenerates
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerate
زندگی تازه و روحانی یافته
unfrock
از کسوت روحانی خارج شدن
reborn
تغییر حالت روحانی یافته
charism
عطیه الهی جذبه روحانی
defrock
خلع کسوت روحانی کردن
disfrock
ازکسوت روحانی خارج شدن
gnosis
دانش رازهای روحانی عرفان
gnostic
دارای اسرار روحانی نهانی
spiritual
غیر مادی بطور روحانی
revest
جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
hierarchy
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
hierarchies
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
laicize
بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
godmother
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
impropriate
حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
primate of all england
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
lay deacon
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
godmothers
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
simony
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
hierarchies
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
imposition of hands
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
godchildren
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
procuratrix
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
to take orders
منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
godchild
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
limitarian
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
presbyteries
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
psalm
سرود روحانی سرود
psalms
سرود روحانی سرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com