Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
soutane
ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
Other Matches
pontifex
عضو شورای کشیشان کاتولیک
biretta
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
hood
باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
hoods
باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
mantelletta
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
priest ridden
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان
sacerdotal
وابسته به کشیشان درخور کشیشان
copartnership
ردای روحانی
redeye
موشک ردای
gaberdine
ردای بلند
long robe
ردای بلند
paludament
ردای جنگی
inverness
یکجور ردای بی استین مردانه
surplices
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
surplice
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
toga
ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas
ردای بی استین لباس رسمی قضات
pallium
ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
calotte
شبکلاه کشیشان
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
scapular
عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
lama teshu
رئیس کشیشان بودایی مغولستان
lamasery-rise
[خانقاه کشیشان بودایی در تبت]
alb
پیراهن سفید و بلند کشیشان
dominie
عنوان کشیشان کلیسای هلند
dalailama
رئیس کشیشان بودایی تبت
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
shovel hat
کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
lamasery ries
خانقاه کشیشان بودایی در تبت و مغولستان
chantry
پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
RC
کاتولیک
miaasl
کاتولیک ها
romanist
کاتولیک
of the catholic persuasion
کاتولیک
your reverence
عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
humeral veil
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
popish
شبیه کاتولیک
Catholics
ازاده کاتولیک
popery
کلیسای کاتولیک رم
Catholic
ازاده کاتولیک
catholicize
کاتولیک شدن
catholicize
کاتولیک کردن
ark
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
recessional hymn
سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
his reverence
جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
aaronic
از نسل هارون جزو گروه کشیشان پایین درجه مورمن
monseigneur
مسیو کشیش کاتولیک
of the catholic persuasion
وابسته به تیره کاتولیک
canon low
قانون کلیسای کاتولیک
romanize
کاتولیک مسلک کردن
Catholic
عضو کلیسای کاتولیک
You are more catholic than the pope.
<proverb>
از پاپ کاتولیک تر شده اى .
Catholics
عضو کلیسای کاتولیک
greek catholic
عضوکلیسای کاتولیک رومی
maniple
بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
Roman Catholics
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman Catholic
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
lent
04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
zucchetto
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
lector
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
extreme unction
مسح اخری تدهین دم مرگ کاتولیک ها
neoscholasticism
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
romanism
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
gregorian chant
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
The Catholic Church springs
[comes]
to mind as an obvious example.
کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
reunionist
کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
hunger cloth
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
altar-screen
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
mardi gras
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
hagiarchy
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
feria
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
reunionism
دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
franchises
حق مخصوص
particular
مخصوص
especial
مخصوص
favourites
مخصوص
favourite
مخصوص
favorites
مخصوص
specific
مخصوص
special
مخصوص
specifics
مخصوص
franchise
حق مخصوص
francs
حق مخصوص
franc
حق مخصوص
vest pocket
مخصوص
particulars
مخصوص
extra special
مخصوص
specific search
شناسایی مخصوص
marque
علامت مخصوص
special services
خدمات مخصوص
special session
جلسه مخصوص
special sheaf
مروحه مخصوص
marque
مدل مخصوص
special troops
یکانهای مخصوص
idiosyncrasies
حال مخصوص
idiosyncrasy
حال مخصوص
bluck density
وزن مخصوص
built in jack
جک مخصوص نصب
specific energy
انرژی مخصوص
specific weight
وزن مخصوص
special corrections
تصحیحات مخصوص
specific resistivity
مقاومت مخصوص
specific capacity
فرفیت مخصوص
favorite
مخصوص سوگلی
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
special damage
خسارت مخصوص
special drawing right
حق برداشت مخصوص
specifics
مخصوص معین
exempted station
یکان مخصوص
specific
مخصوص معین
parts peculiar
قطعات مخصوص
idiocrasy
حالت مخصوص
bolt
پیچ مخصوص قفل کردن در
heavy duty
مخصوص کارسنگین
heavy-duty
مخصوص کارسنگین
special passport
پاسپورت مخصوص
aides-de-camp
اجودان مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
terminology
اصطلاح مخصوص
terminologies
اصطلاح مخصوص
dry gap bridge
پل مخصوص اب بریدگی
game
کامپیوتر مخصوص
low resistivity
مقاومت مخصوص کم
generals
معمولی و نه مخصوص
specific gravities
وزن مخصوص
g man
بازرس مخصوص
chorea
تشنج مخصوص
aide-de-camp
اجودان مخصوص
Afro pick
شانه مخصوص فر
specially
مخصوص خاص
idoneous
مختص مخصوص
proper
مخصوص مقتضی
density
جرم مخصوص
densities
جرم مخصوص
unit weight
وزن مخصوص
habiliments
لباس مخصوص
valetdechambre
پیشخدمت مخصوص
general
معمولی و نه مخصوص
specific gravity
ورن مخصوص
favourite or vor
ویژه مخصوص
selective signalling
ارتباط مخصوص
maid in waiting
پیشخدمت مخصوص
special
مخصوص خاص
specific gravities
ورن مخصوص
resistivity
مقاومت مخصوص
specific gravity
وزن مخصوص
handrails
نرده مخصوص دستگیره
conductibility
ضریب هدایت مخصوص
pricket
شمع مخصوص شمعدان
lecterns
میز مخصوص قرائت
hollering
صدای مخصوص هر حیوان
lectern
میز مخصوص قرائت
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
poolroom
اطاق مخصوص بیلیاردانگلیسی
attack cargo ship
ناوحمل و نقل مخصوص تک
phonograph connection
پریز مخصوص پیکاپ
hollered
صدای مخصوص هر حیوان
boot band
کش مخصوص گتر شلوارنظامی
hollers
صدای مخصوص هر حیوان
built up edge
لبه مخصوص نصب
canalboat
قایق مخصوص کانال
cargo liners
خط کشتیرانی مخصوص بار
cycle spanner
اچار مخصوص تعمیردوچرخه
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
cuisse
زره مخصوص ران
crewel
نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
harrier
تازی مخصوص شکارخرگوش
cuish
زره مخصوص ران
holler
صدای مخصوص هر حیوان
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
processor
پردازنده جانبی مخصوص
particle density
وزن مخصوص حقیقی
ashpit
چاله مخصوص خاکستر
tramline
خط مخصوص واگن برقی
g suit
لباس مخصوص هوانوردی
slang
بزبان یا لهجه مخصوص
lady-in-waiting
مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting
مستخدمه مخصوص ملکه
ladies-in-waiting
مستخدمه مخصوص ملکه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com