Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 74 (5 milliseconds)
English	Persian
exception of judgl	ردکردن داوریا دادرس
Other Matches
to crv for mercy	دادرس
judge	دادرس
judges	دادرس
judged	دادرس
magistrates	دادرس
judging	دادرس
magistrate	دادرس
justicer	دادرس
impeachment of a judge	رد دادرس
judge	قاضی دادرس
judged	قاضی دادرس
judging	قاضی دادرس
judges	قاضی دادرس
puisne judge	قاضی پایین رتبه دادرس جز
Justice of the Peace	امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justices of the Peace	امین صلح دادرس دادگاه بخش
be raise to the bench	بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
justiciar	قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
declining	ردکردن
declines	ردکردن
declined	ردکردن
decline	ردکردن
confute	ردکردن
balking	ردکردن
balks	ردکردن
baulked	ردکردن
to put back	ردکردن
controvert	ردکردن
discommend	ردکردن
to clear off	ردکردن
rule out	ردکردن
rejcet	ردکردن
disproving	ردکردن
pass on	ردکردن
let off	ردکردن
balk	ردکردن
balked	ردکردن
baulking	ردکردن
baulks	ردکردن
gainsaying	ردکردن
gainsay	ردکردن
gainsaid	ردکردن
disavowing	ردکردن
disavowed	ردکردن
spurn	ردکردن
spurned	ردکردن
disavow	ردکردن
spurning	ردکردن
gainsays	ردکردن
spurns	ردکردن
denied	ردکردن
denies	ردکردن
deny	ردکردن
denying	ردکردن
disprove	ردکردن
disproved	ردکردن
disproves	ردکردن
disavows	ردکردن
mammock	از دم قیچی ردکردن
to throw out	دورانداختن ردکردن
disorintate	ردکردن ازخودندانستن
baulk	ردکردن طفره
to let off	معاف کردن ردکردن
disown	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowns	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowning	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
turn up one's nose at <idiom>	ردکردن خوب بودن برای کسی
veronica	ایستادن و ردکردن گاو از کناربا حرکت شنل
exchange zone	فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
punter	دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punters	دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
island pullout	مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com