English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
colonnade ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnades ردیف ستون ایوان ستوندار
Other Matches
peristyle ایوان ستوندار
apteral ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
hypaethrus ایوان ستون دار
hypaethros ایوان ستون دار
tetrastyle ایوان با چهار ستون در نما
cyclostyle [ایوان ستون دار مدور]
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
colonnades ردیف ستون
single file یک ردیف ستون
colonnade ردیف ستون
monopteral دارای یک ردیف ستون
colonnade ستون بندی ردیف درخت
colonnades ستون بندی ردیف درخت
hypostyle دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
amphistylar دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
terraced houses خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post از این ستون بان ستون
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
balconet ایوان
avant-sorps ایوان
verandahs ایوان
exedra ایوان
balconette ایوان
porches ایوان
patio ایوان
patios ایوان
verandas ایوان
porch ایوان
balconies ایوان
balcony ایوان
access balcony ایوان
porticoes ایوان
porticos ایوان
veranda ایوان
portico ایوان
exhedra ایوان
iwan ایوان
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
verandah ایوان بالکن
pronaos ایوان بالامعبد
porticoed ایوان دار
verandahs ایوان بالکن
sun deck ایوان افتابگیر
balconette نرده ایوان
verandas ایوان برونی
lanai ایوان رواق
veranda ایوان برونی
veranda ایوان بالکن
balconet نرده ایوان
portals مدخل ایوان
portal مدخل ایوان
hexastyle ایوان شش ستونی
verandahs ایوان برونی
verandas ایوان بالکن
loggia ایوان درونی
porches دالان ایوان
loggia ایوان سرپوشیده
porch دالان ایوان
decastyle ایوان ده ستونی
distyle ایوان دوستونی
octastyle ایوان هشت ستونی
narthex ایوان غربی کلیسا
stoa ایوان یا گردشگاه سرپوشیده
The child fell off the balcony. بچه از ایوان پرت شد
verandah ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
xystus ایوان سرپوشیده برای ورزش
veranda ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandahs ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandas ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
the porch رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
cloister اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
cloisters اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
pile ستون ستون لنگرگاه
piled ستون ستون لنگرگاه
ledger board تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
rank ردیف
rank ردیف صف
columns ردیف
cue ردیف
classed ردیف
classes ردیف
classing ردیف
sequences ردیف
sequence ردیف
ranks ردیف صف
ranks ردیف
ranked ردیف صف
ranked ردیف
class ردیف
tier ردیف
column ردیف
cues ردیف
wracked ردیف
range ردیف
rows ردیف
ranged ردیف
runs ردیف
line ردیف
lines ردیف
racks ردیف
rack ردیف
wracks ردیف
ranges ردیف
run ردیف
octachord ردیف
racked ردیف
row ردیف
tiers ردیف
deque ردیف
rowed ردیف
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
range سلسله ردیف
successions ردیف جانشینی
succession ردیف جانشینی
spooler برنامه ردیف گر
item number شماره ردیف
in a row ردیف شده
serially بطور ردیف
hedgerow ردیف خاربن
hedgerows ردیف خاربن
shaw ردیف درختان
seriation ردیف کردن
ranged سلسله ردیف
ranges سلسله ردیف
patterns ردیف بندی
pattern ردیف بندی
lance corporal هم ردیف سرجوخه
single line ردیف تکی
tiers ردیف کردن
rows ردیف کردن
row ردیف کردن
seriated ردیف شده
aligning ردیف کردن
align ردیف کردن
aligned ردیف کردن
tiers ردیف صندلی
tiers ردیف شدن
rowed ردیف سطر
rowed ردیف کردن
single line ردیف مجزا
rowed ردیف مین
rows ردیف سطر
row ردیف سطر
tiers ردیف افقی
tier ردیف افقی
series سلسله ردیف
tier ردیف صندلی
aligns ردیف کردن
aline ردیف شدن
file ردیف صف به صف کردن
rows ردیف مین
string ردیف سلسله
filed ردیف صف به صف کردن
clavier ردیف جا انگشتی
clavier ردیف مضراب
tier ردیف کردن
file number شماره ردیف
realigns ردیف کردن
tier ردیف شدن
realigning ردیف کردن
realigned ردیف کردن
tierced ردیف دار
tierced ردیف شده
realign ردیف کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com