English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (6 milliseconds)
English Persian
beer moustache رد آبجو روی لب بالایی
Search result with all words
moustache رد نوشیدنی روی لب بالایی [مانند شیر یا آبجو و غیره]
Other Matches
beer آبجو
barley water آبجو غیرالکلی
upwards بالایی
accolades سر بالایی
upperlimit حد بالایی
upper limit حد بالایی
upper deck پل بالایی
over بالایی
uphill سر بالایی
accolade سر بالایی
superior بالایی
superiors بالایی
over- بالایی
upper بالایی
uppers بالایی
upward بالایی
I'll have a beer with a rum chaser. لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
He swigged the beer in four gulps. او [مرد] آبجو را با چهار تا جرعه طولانی قورت داد.
topping lift مهار بالایی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
topsawyer اره کش بالایی
surface width عرض بالایی
upper floor اشکوب بالایی
upper transit تار بالایی
juice moustache رد آبمیوه روی لب بالایی
head بخش بالایی وسیله
roll in <idiom> باقیمت بالایی رسیدن
gunwale لبه بالایی دیوارکشتی
gunnel لبه بالایی دیوارکشتی
upper flammability limit حد بالایی اشتعال پذیری
upside قسمت بالایی فوقانی
to toil up hill بسختی از سر بالایی رفتن
chaser آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
gunwale لبه بالایی دیواره قایق
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
geison [سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
deceleron شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
gaff میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
possitive stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
negative stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com