Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
English
Persian
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
Other Matches
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
parrying
دفع کردن حمله حریف
parries
دفع کردن حمله حریف
parried
دفع کردن حمله حریف
parry
دفع کردن حمله حریف
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
charges
حمله به حریف
charge
حمله به حریف
assaulted
حمله بدنی به حریف
assaults
حمله بدنی به حریف
assault
حمله بدنی به حریف
bootleg
نوعی حمله با فریفتن حریف
deropement
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
flea flicker
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
tackles
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
deke
گول زدن حریف برای تغییرمحل
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
basket hanger
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
attack on preparation
شمشیرباز اماده برای حمله
jiujutsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
jiujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes
مخفی گاه سربازان برای حمله
razzia
حمله برای غارت وبرده گیری
ambushed
مخفی گاه سربازان برای حمله
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
standstill
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
balestra
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
shoot the gap
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
lawn bowling point
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
dribbling
رد کردن توپ از حریف
mark
نشانه کردن حریف
marks
نشانه کردن حریف
clinching
بغل کردن حریف
put the ball on the floor
رد کردن توپ از حریف
clinch
بغل کردن حریف
dribble
رد کردن توپ از حریف
dribbled
رد کردن توپ از حریف
clinched
بغل کردن حریف
dribbles
رد کردن توپ از حریف
clinches
بغل کردن حریف
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
ond shot
بیک حمله دریک حمله
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
overplayed
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplay
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
overplaying
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
hip check
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
sweat out
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
to row back
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
kneeing
خطای سد کردن راه حریف بازانو
overplays
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to backtrack
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
near all
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
wraparound check
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
attacks
حمله کردن
assailing
حمله کردن
set about
حمله کردن به
to set at
حمله کردن به
sets
حمله کردن
to makea raid.on
حمله کردن بر
strike
حمله کردن
assail
حمله کردن بر
assailed
حمله کردن بر
beset
حمله کردن
launch an attack
حمله کردن
thrusts
حمله کردن
assail
حمله کردن
setting up
حمله کردن
to sweep down on
حمله کردن بر
assailed
حمله کردن
to be down up
حمله کردن بر
strikes
حمله کردن
thrusting
حمله کردن
to fall on
حمله کردن
attacks
حمله کردن بر
snap at
حمله کردن
attack
حمله کردن بر
attacked
حمله کردن
attacked
حمله کردن بر
besets
حمله کردن
to fallirrto a f.
حمله کردن
thrust
حمله کردن
assailing
حمله کردن بر
set
حمله کردن
to make a pounce
حمله کردن
assails
حمله کردن
attack
حمله کردن
assails
حمله کردن بر
make at
حمله کردن
attack
[on]
حمله کردن
[بر]
jab
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
to be kept at bay
بی نتیجه حمله کردن
launching
شروع کردن حمله
launch
شروع کردن حمله
inveighs
با سخن حمله کردن
to take in rear
از پشت سر حمله کردن به
inveigh
با سخن حمله کردن
inveighing
با سخن حمله کردن
pops
حمله کردن ترکاندن
inveighed
با سخن حمله کردن
launched
شروع کردن حمله
launches
شروع کردن حمله
pebbles
باریگ حمله کردن
counterattack
حمله متقابل کردن
submarine
با زیردریایی حمله کردن
pitch into
به خوراک حمله کردن
pop
حمله کردن ترکاندن
popped
حمله کردن ترکاندن
pebble
باریگ حمله کردن
to torpedo
با اژدر حمله کردن
forays
چپاول کردن حمله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com