Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (39 milliseconds)
English
Persian
exchange
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanged
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanging
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
Other Matches
medley relay
مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
post knotting
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
passes
رد کردن چوب امدادی
passed
رد کردن چوب امدادی
pass
رد کردن چوب امدادی
outside pass
رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
to shift
تعویض کردن
alteration
تعویض کردن
shift
تعویض کردن
shifted
تعویض کردن
shifts
تعویض کردن
supplants
تعویض کردن
supplanting
تعویض کردن
supplanted
تعویض کردن
supplant
تعویض کردن
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
substitute
تعویض جانشین کردن
replaces
چیزی را تعویض کردن
substituting
تعویض جانشین کردن
switch over
تعویض کردن برق
putting
تعویض کردن انداختن
puts
تعویض کردن انداختن
exchanging
مبادله کردن تعویض
replacing
چیزی را تعویض کردن
exchanged
مبادله کردن تعویض
substitute
تعویض کردن جابجاکردن
replaced
چیزی را تعویض کردن
replace
چیزی را تعویض کردن
exchange
مبادله کردن تعویض
exchanges
مبادله کردن تعویض
substituting
تعویض کردن جابجاکردن
put
تعویض کردن انداختن
substituted
تعویض کردن جابجاکردن
substituted
تعویض جانشین کردن
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
reconditions
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
formats
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
format
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
relay
امدادی
relay race
دو امدادی
relayed
امدادی
auxiliary
امدادی
auxiliaries
امدادی
relays
امدادی
baton
چوب امدادی دو
reinforcements
نیروی امدادی
medley relay
شنا و دو امدادی
aid station
پست امدادی
batons
چوب امدادی دو
auxiliaries
امدادی کمکی
auxiliary
امدادی کمکی
auxiliaries
امدادی معین
auxiliary
امدادی معین
pursuit relay
دو امدادی تعقیبی
relay baton
چوب امدادی
inside pass
مبادله چوب در امدادی
takeover
مبادله چوب امدادی
takeovers
مبادله چوب امدادی
relay amplifier
تقویت کننده امدادی
swedish medley
دو امدادی سوئدی در تالارسرپوشیده
sprint pass
مبادله نامرئی چوب امدادی
relays
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
shuttle hurdles
مسابقه دو امدادی یا رفت وبرگشت با مانع
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
shuttle play
مسابقه دو رفت و برگشت امدادی یا با مانع
distance medley
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
clearing
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearings
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
white flag
پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
sprint medley
دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
replacements
تعویض
switchover
تعویض
quid pro quos
تعویض
swapping
تعویض
rotation
تعویض
replacement
تعویض
replacing
تعویض
refills
تعویض
switched
تعویض
switched
تعویض جا
switch
تعویض جا
switch
تعویض
switches
تعویض
switches
تعویض جا
shifted
تعویض
shift
تعویض
quid pro quo
تعویض
stage set
تعویض سن
refill
تعویض
refilled
تعویض
refilling
تعویض
shifts
تعویض
interchanged
تعویض
line feed
تعویض خط
replaces
تعویض
resignation
تعویض
substituent
تعویض
replaced
تعویض
replace
تعویض
interchange
تعویض
resignations
تعویض
interchanges
تعویض
substitution
تعویض
interchanging
تعویض
refillable
قابل تعویض
lead through
تعویض سرپرست
interchangeability
قابلیت تعویض
substitutionary
تعویض جانشینی
fungibility
قابلیت تعویض
turn over
برگردان تعویض
restaging
تعویض محل
request substitution
تقاضای تعویض
symmetrical exchange
تعویض قرینه
replacements
تعویض یکانها
shifter
تعویض کننده
pole changing
تعویض قطب
substituting
تعویض بازیگر
replacer
تعویض کننده
illumination change
تعویض روشنایی
shifts
نوبت تعویض
alternation
تعویض قطب
shift
نوبت تعویض
relief in place
تعویض در محل
substitute
تعویض بازیگر
commutating switch
کلید تعویض
oil change
تعویض روغن
replaceable
قابل تعویض
sub
تعویض بازیگر
substitutable
قابل تعویض
substituted
تعویض بازیگر
change court
تعویض زمین
interchange circuit
مدار تعویض
maintenance
تعویض قط عات و...
replacement cost
هزینه تعویض
changer
تعویض کننده
shifted
نوبت تعویض
alternate
تعویض متناوب
subs
تعویض بازیگر
changes
تعویض مبادله
adjournments
برخاست تعویض
alternates
تعویض متناوب
adjournment
برخاست تعویض
relieve
تعویض نگهبانی
interchangeable
قابل تعویض
line feed
تعویض سطر
modification
تعویض مدل
rotation
تعویض محل
automatic carriage
تعویض خودکار
frequency changing
تعویض فرکانس
foreign exchange
تعویض خارجی
direct exchange
تعویض باداغی
substitution
تعویض جانشینی
change
تعویض مبادله
changing
تعویض مبادله
relieves
تعویض نگهبانی
line replacement
تعویض خط جبهه
alternated
تعویض متناوب
relieving
تعویض نگهبانی
replacements
تعویض قطعه
changed
تعویض مبادله
replacement
تعویض یکانها
replacement
تعویض قطعه
exchange point
نقطه تعویض
fungible
قابل تعویض
rotation
تعویض یکانها
gear change box
جعبه تعویض دنده
irreplaceable
غیر قابل تعویض
substitutive
وابسته به تعویض یا جابجاسازی
shift colors
پرچم را تعویض کنید
relief in place
تعویض یکانها در محل
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
renewable fuse
فیوز تعویض پذیر
shift colors
تعویض پرچم ناو
broadband exchange
تعویض پهن باند
new line character
دخشه تعویض سطر
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
line feed character
دخشه تعویض پذیر
noninterchanging states
حالتهای تعویض نشدنی
pole changer
تعویض کننده قطب
aircraft handover
تعویض کنترل هواپیما
linear amplifier
تعویض کننده خطی
exchangeable disk
دیسک قابل تعویض
trade something in
<idiom>
تعویض وسایل کهنه
pole changing switch
کلید تعویض قطب
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
substituent
قابل تعویض توکیلی
shiftable
قابل تعویض یا انتقال
board exchange warranty
ضمانت تعویض برد
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com