English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
color trace recorder رسام رنگی
Other Matches
tracer فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
tracers فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
colours چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
plotters رسام
cartographers رسام
tracer رسام
plotter رسام
tracers رسام
cartographer رسام
ink plotter رسام مرکبی
photo plotter رسام نوری
data plotter رسام داده ها
pen plotter قلم رسام
x y plotter رسام مختصاتی
incremental plotter رسام نموی
vibrograph رسام نوسان
tracing routine روال رسام
tracer مهمات رسام
tracers مهمات رسام
digital plotter رسام دیجیتالی
drum plotter رسام استوانهای
drum plotter رسام طبله
electrostatic plotter رسام الکترواستاتیکی
light pen رسام نور
light pens رسام نور
tracer shell گلوله رسام
flatbed plotter رسام مسطح
solids رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
plotter repeatability قابلیت برگشت رسام
pantograph دستگاه رسام قابل تنظیم
flat bed plotter رسام با بستر تخت مسطح
inks رسم خط وط روی کاغذ به وسیله رسام
ink رسم خط وط روی کاغذ به وسیله رسام
desks میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
desk میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
hard clip area حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
plotters رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
plotter رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotter نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
coloration رنگی
achromia بی رنگی مو
dichromatism دو رنگی
dichroism دو رنگی
colored رنگی
coloured رنگی
chromatic رنگی
discoloration بی رنگی
achromatisation بی رنگی
achroma بی رنگی مو
achroma بی رنگی
chromaticity رنگی
pigmental رنگی
ingrain نخ رنگی
hued رنگی
achromatism بی رنگی
achromatization بی رنگی
tinct رنگی
trichromat سه رنگی
trichroism سه رنگی
trichromatism سه رنگی
heliochrome عکاسی رنگی
chromophotograph عکس رنگی
chromatic aberration خطای رنگی
kinemacolour سینمای رنگی
chroma مشخصههای رنگی
opalescence شیری رنگی
oleograph عکس رنگی
aqua relle نقاشی اب و رنگی
aquarelle نقاشی اب و رنگی
ocellus حلقه رنگی
monotint نگار یک رنگی
colorant مواد رنگی
photochrome عکس رنگی
dyestuff ماده رنگی
coloured cement سیمان رنگی
dye stuff ماده رنگی
colored glass شیشه رنگی
heliochrome عکس رنگی
cingulum خط رنگی ومارپیچ
color camera دوربین رنگی
color code رمز رنگی
pencils مداد رنگی
color graphics گرافیک رنگی
color printer چاپگر رنگی
color television تلویزیون رنگی
monotint عکس یک رنگی
pastel خمیرمواد رنگی
blacked سیاه رنگی
photochromy عکاسی رنگی
pigment ماده رنگی
pigment cell یاخته رنگی
pigment dye ماده رنگی
blacks سیاه رنگی
blackest سیاه رنگی
stined glass شیشه رنگی
polychroism چند رنگی
pigmentation رنگی شدن
black سیاه رنگی
blacker سیاه رنگی
pencilling مداد رنگی
colored pencil مداد رنگی
pleochroism چند رنگی
pencil مداد رنگی
pentachromic پنج رنگی
pigments ماده رنگی
vitta نوار رنگی
unifiable قابل هم رنگی
trichromatic theory نظریه سه رنگی
paraffin wax موم رنگی
lakes لاک رنگی
lake لاک رنگی
pastel مداد رنگی
pallor زرد رنگی
polychrome تهیه عکسهای رنگی
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
safranin ماده رنگی زعفران
dyestuff مواد رنگی و رنگرزی
ring tailed دارای حلقههای رنگی در دم
pullicate یکجور دستمال رنگی
purpurin ماده رنگی روناس
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
quercitron نوعی ماده رنگی
pool ball هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
encaustic tile or brick اجرکاشی هفت رنگی
candy-striped دارای نوارههای رنگی
orcin ماده رنگی گلسنگ
neutral density faceplate صفحه رنگی تلویزیون
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
indigotine ماده رنگی نیل
pigmentary رنگی رنگ دار
tetrachromatism دید چهار رنگی
technicolour روش فیلم رنگی
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
indigotin ماده رنگی نیل
false colour فیلم رنگی مصنوعی
figurin مجسمه سفالین رنگی
minus color signal پیام رنگی منفی
figurine مجسمه سفالین رنگی
color monitor صفحه نمایش رنگی
figurines مجسمه سفالین رنگی
color gate دریچه پیام رنگی
crayon مداد رنگی مومی
chromophore عامل رنگی ملکول
chromophore گروه رنگی ملکول
chromogen دانههای رنگی گیاهان
carrier color signal پیام رنگی حامل
crayons مداد رنگی مومی
contour خط فاصل درنقشههای رنگی
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
curcumin ماده رنگی زردچوبه
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
composite color signal پیام رنگی مرکب
pigments باماده رنگی رنگ کردن
orthochromatic شبیه عکسهای رنگی طبیعی
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
You have rubbed your coat against some wet paint . کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
Pear <adj.> رنگی مانند رنگ گلابی
pigment باماده رنگی رنگ کردن
pastel <adj.> رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
carmine ماده رنگی قرمز دانه
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
bacino سفال لعاب دار رنگی
tone [ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
color contrast تضاد رنگی در زمینه فرش
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
Salmon <adj.> <noun> رنگی میان صورتی و نارنجی
Rosybrown <adj.> <noun> رنگی میان صورتی وقهوه ای
redorange <adj.> <noun> رنگی میان قرمز و نارنجی
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
Redviolet رنگی میان بنفش و قرمز
colored progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
Blueviolet <adj.> <noun> رنگی بین آبی و بنفش
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
slate <adj.> <noun> رنگی میان آبی و خاکستری
xanthin ماده رنگی روناس وگل زرد
color graphics adapter وفق دهنده نگاره سازی رنگی
pigments رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigment رنگ غیر محلول ماده رنگی
color band نوار رنگی روی جعبه مهمات
colours سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
lambrequin نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
cga وفق دهنده نگاره سازی رنگی
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
chromatolysis تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
ocellus خال رنگی که مانند چشم باشد
colour سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com