English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
media رسانه ها واسطه ها
Other Matches
i/o فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
optical رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و..
mediums واسطه
agencies واسطه
agent واسطه
agency واسطه
mediator واسطه
mediators واسطه
go between واسطه
by reason of واسطه
commissioners واسطه
commissioner واسطه
intermediary واسطه
intermediaries واسطه
medium واسطه
brokers واسطه
brokering واسطه
brokered واسطه
broker واسطه
immediate بی واسطه
intermediate واسطه
middlemen واسطه
middleman واسطه
interagent واسطه
instrumentality واسطه
intermediator واسطه
intermedium واسطه
intermediate exchange واسطه
jobber واسطه
agents واسطه
inductor واسطه
jobber بازرگان واسطه
medium میانجی واسطه
intermediate transmitter فرستنده واسطه
intermediate reaction واکنش واسطه
intermediate product فراورده واسطه
medium واسطه دلال
intermediate product محصول واسطه
intermediate objective هدف واسطه
mediums میانجی واسطه
mean proportional واسطه هندسی
mediation واسطه گری
rug dealer واسطه فرش
tumbler lever اهرم واسطه
tumble gear چرخ واسطه
transition element عنصر واسطه
standard interface واسطه استاندارد
shipbroker واسطه حمل
relay station ایستگاه واسطه
real estate broker واسطه املاک
post transition metals فلزات پس واسطه
panderer واسطه کار بد
onthat account بان واسطه
intermediate layer قشر واسطه
mediums واسطه دلال
intermediate contact کنتاکت واسطه
intermediate compound ترکیب واسطه
intermediate complex کمپلکس واسطه
pandered واسطه کار بد
insurance broker واسطه بیمه
authorised clerk واسطه مجاز
bill broker واسطه تنزیل
direct <adj.> بدون واسطه
chapman واسطه سیار
commodity broker واسطه کالا
customs agent واسطه گمرک
financial intermediary واسطه مالی
inermediate frequency بسامد واسطه
immediateness عدم واسطه
intermediate coupling پیوست واسطه
immediately بدون واسطه
intermediate grid شبکه واسطه
intermediate goods کالاهای واسطه
pander واسطه کار بد
owing to the fact that به واسطه اینکه
pandering واسطه کار بد
panders واسطه کار بد
agent واسطه عامل
intermediate field میدان واسطه
agents واسطه عامل
shell برنامه واسطه
shelling برنامه واسطه
shells برنامه واسطه
jobbing واسطه بازرگانی
inductor واسطه القاء
media واسطه ها وسیله ها
financial intermediary موسسه مالی واسطه
virgin medium واسطه دست نخورده
interceder شفاعت کننده واسطه
brokered واسطه معاملات بازرگانی
customs broker واسطه امور گمرکی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
intermediate frequency transformer مبدل بسامد واسطه
jobbing عمل واسطه گری
inner transition elements عناصر واسطه داخلی
direct support تکیه گاه بی واسطه
tumble gear چرخ دنده واسطه
transition series گروه عناصر واسطه
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
psychic واسطه پدیده روحی
mediately یا واسطه بطور ناراسته
immediacy مستقیم و بی واسطه بودن
indirect support تکیه گاه بی واسطه
intermediate contour میزان منحنی واسطه
forwarding agent واسطه حمل و نقل
customs agent واسطه کارهای گمرکی
broker واسطه معاملات بازرگانی
freight forwarder واسطه حمل و نقل کالا
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
leads سیم واسطه زاویه پیشگیری
lead سیم واسطه زاویه پیشگیری
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
fix someone up with someone <idiom> واسطه برای قرار ملاقات دونفر
elapsation ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
diastase دیاستاز واسطه پدیده های حیاتی
To meciate . To intervene . پا درمیانی کردن ( واسطه یا میانجی شدن )
mediatrix زنی که واسطه بین خدا وخلق باشد
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
leachate مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
media رسانه ها
medium رسانه
vehicle رسانه
mediums رسانه
channel رسانه
vehicles رسانه
channeled رسانه
channelled رسانه
channeling رسانه
channels رسانه
forbidden fruits چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
input media رسانه ورودی
data medium رسانه داده ها
multimedia چند رسانه
vehicle حامل رسانه
vehicles حامل رسانه
answer/originate رسانه ارتباطی
media conversion تبدیل رسانه ها
transfer medium رسانه انتقال
media eraser رسانه پاک کن
end of medium انتهای رسانه
empty medium رسانه تهی
hypermedia مافوق رسانه
magnetic media رسانه مغناطیسی
media specialist متخصص رسانه ها
virgin medium رسانه بکر
output media رسانه خروجی
discs رسانه مغناطیسی دیسک
disc رسانه مغناطیسی دیسک
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
storage هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliaries هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary هر رسانه ذخیره سازی داده
wraparound توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
multiplex ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
reads بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
read بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
erase پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
peripheral انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
gap فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
erases پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
erasing پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
play back خواندن داده یا سیگنال از رسانه ذخیره سازی
erased پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
outputs کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
mfm روش ذخیره داده روی رسانه مغناطیسی
gaps فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
physical توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند
channel رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
delete پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
channeling رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
answered زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
channelled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
reads رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
saturation خطای ناشی ازاشباع رسانه ذخیره سازی مغناطیسی
check خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checks خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
deleting پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleted پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
modified frequency modulation روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
answers زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
ends کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
ended کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
answering زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
channels رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
peripheral رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com