English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English Persian
disrepute رسوایی بی احترامی
Other Matches
reverential احترامی
snash بی احترامی
disparagement بی احترامی
disrespect بی احترامی
dishoner بی احترامی
slap in the face <idiom> بی احترامی کردن
to be incensed at the insuit از بی احترامی براشفتن
dishoner بی احترامی کردن به
insulted بی احترامی کردن به
wronging بی احترامی کردن به
wrong بی احترامی کردن به
insolence بی احترامی جسارت
flout بی احترامی کردن
insult بی احترامی کردن به
flouted بی احترامی کردن
flouting بی احترامی کردن
flouts بی احترامی کردن
wrongs بی احترامی کردن به
opprobrium رسوایی
scandals رسوایی
scandal رسوایی
blatancy رسوایی
to stab in the back رسوایی
ill fame رسوایی
dishonor رسوایی
burning disgrace رسوایی
dishonour رسوایی
infamy رسوایی
dishonored رسوایی
dishonoring رسوایی
dishonoured رسوایی
dishonouring رسوایی
dishonours رسوایی
dishonors رسوایی
calumnies رسوایی
ignominy رسوایی
calumny رسوایی
disgraces رسوایی
disgrace رسوایی
disgraced رسوایی
dishonoring نکول بی احترامی کردن به
dishonored نکول بی احترامی کردن به
to tread on somebody's foot <idiom> بی احترامی کردن به کسی
blaspheming به مقدسات بی احترامی کردن
blasphemes به مقدسات بی احترامی کردن
blasphemed به مقدسات بی احترامی کردن
dishonors نکول بی احترامی کردن به
dishonours نکول بی احترامی کردن به
dishonouring نکول بی احترامی کردن به
blaspheme به مقدسات بی احترامی کردن
dishonor نکول بی احترامی کردن به
dishonoured نکول بی احترامی کردن به
dishonour نکول بی احترامی کردن به
infamous رسوایی اور
in queer street دچار رسوایی
reproaching توبیخ رسوایی
reproaches توبیخ رسوایی
reproached توبیخ رسوایی
reproach توبیخ رسوایی
disgraceful رسوایی اور
scandalous رسوایی اور
flagrancy اشکاری رسوایی
flagrance اشکاری رسوایی
notoriety رسوایی بدنامی
odium عداوت رسوایی
To show disrespect ( be respectful) to someone. نسبت به هرکسی بی احترامی کردن
to fling بوق رسوایی زدن
opprobriously چنانکه رسوایی اورد
disreputable بی اعتبار مایه رسوایی
to create [cause] a scandal رسوایی راه انداختن
derogatory زیان اور ومایه رسوایی
indelible disgrace رسوایی که اثاران محویافراموش نشود
ignominious موجب رسوایی ننگ اور
to be rude to any one به کسی بی احترامی کردن کسیرا ناسزا گفتن
he is a shame to his family ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
sass بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
flouting استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouted استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flout استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com