English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
English Persian
indelible disgrace رسوایی که اثاران محویافراموش نشود
Other Matches
insolubly چنانکه اب نشود
invisibly چنانکه دیده نشود
interminably چنانکه تمام نشود
thank you سایه شما کم نشود
dishonour رسوایی
dishonors رسوایی
dishonoring رسوایی
dishonored رسوایی
burning disgrace رسوایی
dishonor رسوایی
dishonoured رسوایی
dishonouring رسوایی
dishonours رسوایی
opprobrium رسوایی
scandal رسوایی
blatancy رسوایی
disgraces رسوایی
disgraced رسوایی
calumny رسوایی
calumnies رسوایی
ill fame رسوایی
infamy رسوایی
ignominy رسوایی
scandals رسوایی
to stab in the back رسوایی
disgrace رسوایی
inexhaustibly چنانکه تهی یاتمام نشود
poverty parts friends <idiom> بی زر میسر نشود کام دوستان
May no one go thru such an ordeal. نصیب گرگ بیابان نشود
flagrance اشکاری رسوایی
flagrancy اشکاری رسوایی
in queer street دچار رسوایی
disrepute رسوایی بی احترامی
notoriety رسوایی بدنامی
reproach توبیخ رسوایی
reproaches توبیخ رسوایی
reproaching توبیخ رسوایی
disgraceful رسوایی اور
scandalous رسوایی اور
infamous رسوایی اور
odium عداوت رسوایی
reproached توبیخ رسوایی
opprobriously چنانکه رسوایی اورد
disreputable بی اعتبار مایه رسوایی
to create [cause] a scandal رسوایی راه انداختن
to fling بوق رسوایی زدن
seal بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
one in the dark میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
seals بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
derogatory زیان اور ومایه رسوایی
ignominious موجب رسوایی ننگ اور
Don't get annoyed at this! بخاطر این دلخور نشو ! [اوقاتت تلخ نشود!]
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
irremovability حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
stables وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
bypass روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
pregnant use of a verb بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
bypassing روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
lost ball گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
he is a shame to his family ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
default نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulted نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulting نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaults نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powering قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
timeout 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
covered گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
Faraday cage صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
shoulders [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com