English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (3 milliseconds)
English Persian
mores رسوم
manner رسوم
etiquette رسوم
Other Matches
their customs رسوم ایشان
the old ways رسوم قدیم
conventionalism پیروی از رسوم
folklore رسوم اجدادی
souithernism رسوم واداب جنوب
unconverti nal ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
conventionalization توافق با ایین و رسوم
conformity پیروی از رسوم یاعقاید
unconventional ازاد از قیود و رسوم
anglicizes باداب و رسوم انگلیسی درامدن
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
anglicised باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicises باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicized باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicising باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicize باداب و رسوم انگلیسی درامدن
judaize اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
anglicizing باداب و رسوم انگلیسی درامدن
provinciality لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
to leave everything as it is [not to change anything] رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
When in Rome, do as the Romans do! <idiom> خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
tribial rugs فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com