Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
mate's receipt
رسیدافسر ارشد کشتی
Other Matches
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
senior
ارشد
majoring
ارشد
firstborn
ارشد
majored
ارشد
commander
ارشد
commanders
ارشد
classy
ارشد
higher up
ارشد
major
ارشد
first begotten
ارشد
seniors
ارشد
eldest
ارشد
elder
ارشد
senior officer
افسر ارشد
firstborn
فرزند ارشد
Sr
مخفف ارشد
primate
کشیش ارشد
higher up
عضو ارشد
prefects
افسر ارشد
prefect
افسر ارشد
superordinates
ارشد فرمانفرما
major
طویل ارشد
majored
طویل ارشد
superordinate
ارشد فرمانفرما
surgeon general
پزشک ارشد
majoring
طویل ارشد
superiors
ارشد برتر
brass
افسر ارشد
superior
ارشد برتر
brass hats
افسر ارشد ارتش
brass hat
افسر ارشد ارتش
senior members
اعضای بالارتبه یا ارشد
service officer
افسر ارشد نگهبان
field grade
افسر ارشد ارتش
prince royal
پسر ارشد پادشاه انگلیس
prelate
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates
اسقف اعظم کشیش ارشد
master sergeant
استوار ارشد نیروی زمینی
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
dauphin
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
flag rank
افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
field grade
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
elder
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
on the water
در کشتی
bottoms
کشتی
on the sea
در کشتی
bottom
کشتی
puppis
کشتی دم
sail ho!
کشتی !کشتی !
deck
پل کشتی
ship haven
یک کش کشتی
catch
کشتی کج
wrestling
کشتی
ark
کشتی
boarded
کشتی
on shipboard
در کشتی
board
کشتی
foreship
سر کشتی
collier
کشتی
flattest
پل کشتی
carina
کشتی
by water
با کشتی
flat
پل کشتی
bilge
اب ته کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
carinae
کشتی
argo
کشتی
hulk
کشتی
hulks
کشتی
aft
در پس کشتی
on board a ship
در کشتی
ship
کشتی
ships
کشتی
afloat
در کشتی
vessel
کشتی
decked
پل کشتی
decks
پل کشتی
vessels
کشتی
cargo boat
کشتی بارکش
bilge water
گنداب کشتی
bill of lading
ستمی کشتی
deck plan
افق پل کشتی
caboose
اشپزخانه کشتی
deck seamanship
ملوان پل کشتی
bill of loading
جواز کشتی
spar
تیردکل
[کشتی]
bige water
گنداب کشتی
auxiliary ship
کشتی تدارکاتی
double-deckers
کشتی دوعرشهای
amid ships
درمیان کشتی
amidships
درمیان کشتی
aport
بطرف چپ کشتی
dressing ship
تزیین کشتی
carrying vessel
کشتی باربری
argosy
کشتی بزرگ
argosy
کشتی تجاری
doutful category
کشتی مشکوک
at the fore
در جلوی کشتی
alee
پناهگاه کشتی
cargo boat
کشتی باری
cargo liner
کشتی باری
strands
به گل نشستن کشتی
combatant vessel
کشتی جنگی
commercial marine
کشتی تجاری
deck gang
ملوان پل کشتی
strand
به گل نشستن کشتی
commondo ship
کشتی نیروبر
cook house
اشپزخانه کشتی
coxswain
مباشر کشتی
cuddy
اطاقک کشتی
cutwater
دماغه کشتی
cockswain
پیشکارکارکنان کشتی
deck plan
صفحه پل کشتی
cargo ship
کشتی باری
carina
کشتی حمال
mate's receipt
رسیدکاپیتان کشتی
castway
کشتی شکسته
catch as catch can
کشتی ازاد
caulker
درزگیر کشتی
lading
بار کشتی
coal whipper
زغال کش کشتی
bill of loading
بارنامه کشتی
deadman
مهاربند کشتی
bulkheads
تیغه در کشتی
spar
تیغه
[کشتی]
battleship
کشتی جنگی
battleships
کشتی جنگی
spar
بوم
[کشتی]
boom
بوم
[کشتی]
patrol
کشتی اکتشافی
patrolled
کشتی اکتشافی
patrolling
کشتی اکتشافی
patrols
کشتی اکتشافی
flagship
کشتی دریادار
wrecks
کشتی شکستگی
boom
تیغه
[کشتی]
wrestling
کشتی گیری
shipwreck
کشتی شکستگی
shipwrecked
کشتی شکستگی
shipwrecks
کشتی شکستگی
wreck
کشتی شکستگی
wrecking
کشتی شکستگی
flagships
کشتی دریادار
stern
عقب کشتی
tricks
فن و بندهای کشتی
bosuns
افسر کشتی
aeroboat
کشتی طیار
bosun
افسر کشتی
bos'n
افسر کشتی
bo's'n
افسر کشتی
bulkhead
تیغه در کشتی
aerographer
هواشناسی کشتی
tonnage
فرفیت کشتی
affreightment
اجاره کشتی
afterdeck
عقب کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com