English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
lap رسیدن به حریف جلویی
lapped رسیدن به حریف جلویی
Other Matches
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
the end sanctifies the means خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
beats گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
to come to a he باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
headmost جلویی
front end سر جلویی
advanced جلویی مقدم
entrance در جلویی [ساختمان]
forestay بکسل جلویی
forward station پاسگاه جلویی
foretop بام جلویی
front view نمای جلویی
advance section قسمت جلویی
entrance door در جلویی [ساختمان]
entry door در جلویی [ساختمان]
front door [of house] در جلویی [ساختمان]
telencephalon قسمت جلویی مغزجنین
luff لبه جلویی بادبان
forward edge of battle area لبه جلویی منطقه نبرد
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
The car in front is obstructintg us. اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
one toe spin چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
scratch spin چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
tacks تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
tacking تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
toe pick تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe rake تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe point پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
tucks پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tuck پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
nose ribs تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
speedy cut اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
wire head قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
rivals حریف
match حریف
matches حریف
competitors حریف
rivalled حریف
competitor حریف
opponent حریف
d. cut d. حریف
adversarial حریف
foes حریف
foe حریف
rivalling حریف
adversaries حریف
adversary حریف
rivaled حریف
rival حریف
opponents حریف
rivaling حریف
challenger حریف
challengers حریف
peered رسیدن
to come to hand رسیدن
peer رسیدن
to fetch up رسیدن
to d. up with رسیدن به
to get at رسیدن به
aims رسیدن
come رسیدن
attaint رسیدن به
maturate رسیدن
catch up رسیدن به
light or lighted رسیدن
accru رسیدن
run up رسیدن
to catch up رسیدن به
to come by رسیدن
aim رسیدن
overtaken رسیدن به
overtake رسیدن به
get at رسیدن به
aimed رسیدن
to come to a he رسیدن
land رسیدن
approached رسیدن
approaches رسیدن
overtakes رسیدن به
befell در رسیدن
befalls در رسیدن
befalling در رسیدن
befallen در رسیدن
get رسیدن
gets رسیدن
getting رسیدن
arrival رسیدن
approach رسیدن
accede رسیدن
arriving رسیدن
arrives رسیدن
arrived رسیدن
arrive رسیدن
comes رسیدن
expire به سر رسیدن
acceding رسیدن
accedes رسیدن
acceded رسیدن
take in (money) <idiom> رسیدن
reach رسیدن به
escalating رسیدن
reached رسیدن
attains رسیدن
attaining رسیدن
reaches رسیدن
arr رسیدن
attained رسیدن
attain رسیدن
escalate رسیدن
escalated رسیدن
reaching رسیدن به
reaching رسیدن
escalates رسیدن
reached رسیدن به
to see to رسیدن
peering رسیدن
befall در رسیدن
reach رسیدن
reaches رسیدن به
shadowed چسبیدن به حریف
he was too much for me من حریف او نبودم
victims حریف ضعیف
end زمین حریف
ended زمین حریف
ends زمین حریف
shadow چسبیدن به حریف
opponent حریف طرف
shadowing چسبیدن به حریف
target سینه حریف
victim حریف ضعیف
jack of all trades همه فن حریف
targeted سینه حریف
opponents حریف طرف
targets سینه حریف
targetted سینه حریف
targetting سینه حریف
copings حریف شدن
copes حریف شدن
coped حریف شدن
cope حریف شدن
targeting سینه حریف
deliver a series of blows بمباران حریف
downfield زمین حریف
adversary حریف کشتی
shadows چسبیدن به حریف
jacks of all trades همه فن حریف
head butt با سر به حریف زدن
i cannot manage him حریف او نمیشوم
dropping جاگذاشتن حریف
drop جاگذاشتن حریف
razzle dazzle فریفتن حریف
swingman همه فن حریف
away زمین حریف
sell a dummy فریفتن حریف
dropped جاگذاشتن حریف
charges حمله به حریف
adversaries حریف کشتی
charge حمله به حریف
drops جاگذاشتن حریف
playing the man بازی با حریف
last straw <idiom> [به آخر خط رسیدن]
taper off <idiom> کم کم به آخر رسیدن
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
strands مسیر رسیدن
strand مسیر رسیدن
peter بپایان رسیدن
to the eye <idiom> به نظر رسیدن
have it <idiom> به جواب رسیدن
get on in years <idiom> به سن پیری رسیدن
get hold of (something) <idiom> به مالکیت رسیدن
to pay the penalty of بسزای .... رسیدن
to round into a man بمردی رسیدن
to strike oil بنفت رسیدن
to wait خدمت رسیدن
wrap up به نتیجه رسیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com