Dictiornary-Farsi | رشته طاق یاطاقها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
arcade	رشته طاق یاطاقها


Other Matches

null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready	رشته رشته باصدای باریک
thread	رشته رشته شدن
fibrillation	رشته رشته سازی
fiberize	رشته رشته کردن
threads	رشته رشته شدن
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
sequences	رشته
sequence	رشته
suites	رشته
catena	رشته
branches	رشته
train	رشته
trained	رشته
seriated	رشته رشته
trains	رشته
reeve	رشته
suite	رشته
fibres	رشته
unifilar	یک رشته
artery	رشته
arteries	رشته
filaments	رشته
tatter	رشته رشته
strand	رشته
strands	رشته
filament	رشته
range	رشته
ranged	رشته
ranges	رشته
threads	رشته
thread	رشته
chain	رشته
chains	رشته
line	رشته
lines	رشته
funicle	رشته
yarns	رشته
yarn	رشته
branch	رشته
ghaut	رشته
series	رشته
string	رشته
filaria	رشته
fielded	رشته
coneatenation	رشته
fibre	رشته
field	رشته
fields	رشته
fiber	رشته
filum	رشته لیفی
spaghetti	رشته فرنگی
filiform	رشته مانند
hot-wired	رشته حرارتی
hot wire	رشته حرارتی
hot-wire	رشته حرارتی
filament resistor	مقاومت رشته
guinea worm	کرم رشته
string manipulation	دستکاری رشته
finespun	نازک رشته
speciality	رشته اختصاصی
ghat	رشته سلسله
specialities	رشته اختصاصی
nerves	رشته عصبی
sequence	رشته ترتیب
nerve	رشته عصبی
hot-wires	رشته حرارتی
optical fiber	رشته اپتیکی
hair worm	کرم رشته
null string	رشته تهی
barbicel	رشته باریک پر
incandescent filament	رشته ملتهب
null string	رشته پوچ
bit stream	رشته ذره یی
bit string	رشته ذرهای
craftsman trade	رشته فنی
bit string	رشته بیتی
noodle	رشته فرنگی
copper strand	رشته مسی
character string	رشته دخشهای
main sequence	رشته اصلی
empty string	رشته خالی
lighting filament	رشته ملتهب
alphabetic string	رشته الفبائی
hot-wiring	رشته حرارتی
string length	طول رشته
string handling	بکارگیری رشته
spinnerete	رشته ساز
quartermaster	سر رشته دار
spinneret	رشته ساز
solid wire	سیم تک رشته
quartermasters	سر رشته دار
commentaries	رشته یادداشت
commentary	رشته یادداشت
macaroni	رشته فرنگی
sequence of events	رشته حوادث
search string	رشته جستجو
finite series	رشته کراندار
branch	رشته [دانشی]
character string	رشته کاراکتری
fibre	رشته علفی
fibres	رشته علفی
branch	شعبه رشته
lines	رشته بند
branch	رشته ساقه
branches	شعبه رشته
branches	رشته ساقه
train	رشته سلسله
train	یک رشته موج
trained	رشته سلسله
trained	یک رشته موج
trains	رشته سلسله
trains	یک رشته موج
field	رشته [دانشی]
area	رشته [دانشی]
division	رشته [دانشی]
string	رشته خالی
string	رشته کردن
line	رشته بند
yarn	رشته طناب
yarns	رشته طناب
major	رشته اصلی
majored	رشته اصلی
majoring	رشته اصلی
train of thought	رشته افکار
systems	سلسله رشته
ranks	قطار رشته
vermicelli	رشته فرنگی
systems	رشته دستگاه
range	رشته کوه
ranked	قطار رشته
ranges	رشته کوه
rank	قطار رشته
ranged	رشته کوه
the province of science	رشته علمی
the province of science	رشته علوم
heaters	رشته گرمساز
heater	رشته گرمساز
disciplining	رشته علمی
discipline	رشته علمی
system	رشته دستگاه
symbolic string	رشته علائم
computing	رشته کامپیوتر
ridges	رشته تپه
ridge	رشته تپه
string variable	متغیر رشته
stup string	رشته تنظیم
tract	رد بپا رشته
tracts	رد بپا رشته
sequences	رشته ترتیب
system	سلسله رشته
specialty	رشته اختصاصی
symbol stringe	رشته نمادی
pasta	رشته فرنگی
strobilation	تشکیل رشته
disciplines	رشته علمی
What is your branch of study?	رشته تحصیلیتان چیست ؟
terrachord	یک رشته چهار پردهای
ligature	شریان بندی رشته
heater cathode	کاتد با رشته گرمساز
ribbon vermicelli	رشته فرنگی باریک
The bonds of friendship (affection).	رشته دوستی والفت
to go in for	رشته یاپیشه خودقراردادن
mycelium	رشته رشدکننده قارچ
metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
string processing languages	زبانهای پردازش رشته
ligation	رشته یاوسیله بستن
main sequence stars	ستارگان رشته اصلی
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
heater voltage	ولتاژ رشته گرمساز
heater current	جریان رشته گرمساز
string	اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
spaghetti	خوراک رشته فرنگی
tissue	رشته پارچهء بافته
areodesy	رشته مریخ شناسی
campaigned	یک رشته عملیات جنگی
continuum	رشته مسلسل تسلسل
string	تعداد حروف یک رشته
competent	شایسته دارای سر رشته
string	برچسب مشخصات یک رشته
bonds of relationship	رشته قوم وخویشی
aline	دریک رشته قراردادن
flight	یک رشته پلکان سلسله
campaigning	یک رشته عملیات جنگی
suites	رشته مسلسل اپارتمان
minor	رشته فرعی کهاد
campaign	یک رشته عملیات جنگی
fibril	رشته کوچک تارچه
fiberglass	شیشه رشته مانند
suite	رشته مسلسل اپارتمان
campaigns	یک رشته عملیات جنگی
tissues	رشته پارچهء بافته
indirectly heated cathode	کاتد با رشته گرم ساز
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
monofilament	تاریا رشته واحدتاب نخورده
he is on the wrong scent	سر رشته کار را گم کرده است
flaxy filaments	رشته هایا الیاف کتان

arcade

رشته طاق یاطاقها